1-1 کبد
کبد یکی از پرکارترین اعضای بدن است که بسیاری از فعالیت های حیاتی در آن انجام می شود یکی از کارهای مهم آن سم زدایی است. در
سم زدایی، کبد مواد نامحلول را به مواد بی خطر و محلول در آب تبدیل و به ادرار یا صفرا منتقل می کند ((Liska et al, 1998.
سم زدایی شامل دو مرحله است:
در مرحله اول خانواده سیتوکروم P450 نقش بسیار مهمی را بازی می کنند که اولین دفاع آنزیمی در برابر ترکیبات خارجی است. این آنزیم ها با بهره گرفتن از اکسیژن و کوفاکتور NADPH، گروه فعالی مثل OH را به مواد اضافه کرده و باعث تولید مواد قطبی می شوند که امکان دارد از حالت اولیه خود بسیار خطرناک تر باشند. اگر این مولکول ها توسط مرحله دوم خنثی نشوند امکان دارد به پروتئین ها, DNA یا RNA سلول ها آسیب بزنند. در این مرحله رادیکال های آزاد نیز تشکیل می شوندLiska et al, 1998) ( Vermeulen NPE et al, 1994,.
مطالعات بسیاری رابطه بین فاصله زمانی بین این دو فاز با ابتلا به بیماری هایی مثل سرطان را بررسی کرده اند .(Meyer UA et al, 1990)اگر فاصله زمانی این دو فاز زیاد باشد یا آنزیم های فاز دو به علت افزایش بیش از حد مواد اشباع باشند صدمات جبران ناپذیری به کبد وارد می شود ((Liska D et al, 1998.
در مرحله دوم سلول های کبد موادی مانند گلوتاتیون، سولفور و اسید آمینه را به مواد حاصل از مرحله یک اضافه و باعث افزایش حلالیت آنها در آب یا صفرا می شوند .گلوتاتیون از موادی است که باعث خنثی شدن رادیکال های آزاد و مواد حاصل از مرحله یک می شود و حضور آن برای بدن ضروری است. اگر متابولیت های حاصل مرحله یک به حدی زیاد باشند که مقدار گلوتاتیون ها برای خنثی سازی آنها کافی نباشد، کبد آسیب می بیند. از آنزیم های مهم این فاز گلوتاتیون s- ترانسفرازها هستند که اتصال گلوتاتیون به محصول مرحله یک را کاتالیز می کنند (Liska (et al, 1998.
آسیب به کبد گاهی باعث از دست رفتن بافت کبد می شود. بیماری های متفاوتی مانند سیروز، هپاتیت و … می تواند باعث این امر شود. سیروز به التهاب شدید کبد می گویند و از نظر پاتولوژی مشخصات معینی دارد که از دلایل عمده آن می توان به الکلیسم و بیماری هپاتیت C اشاره کرد. درمان در موارد پیشرفته بیماری های کبدی با پیوند کبد است.(Mazzeferro V et al, 1996) زمانی که به هر دلیلی عملکرد کبد دچار اختلال شود و این اختلال برگشت پذیر نباشد پیوند کبد مطرح می شود. از مهمترین چالش های پیش روی پیوند کبد رد پیوند است که باعث کاهش موفقیت در این روش درمانی می شود.
اصطلاح “گرید” در اواسط دهه 1990 مطرح شده و زیر ساخت محاسبات گرید (محاسبات شبکه) در زمینه علم و مهندسی پیشرفته پیشنهاد شد [1]. ایده اصلی محیط گرید به اشتراک گذاری منابع محاسباتی است. امروزه، اکثر مردم بیشتر از حد نیاز، قدرت محاسباتی بر روی سیستمهای کامپیوتری خود دارند. از این رو کشف منابع محاسباتی توزیع شده در سطح جغرافیایی و استفاده از آنها برای حل برنامه های کاربردی که قدرت محاسباتی بالایی نیاز دارند و باید در مدت زمان معین با هزینه مشخص اجرا شوند، ترویج پیدا کرد. چنین زیر ساخت هایی گرید محاسباتی نامیده می شود، و منجر به محبوبیت حوزهای به نام محاسبات گرید شده است [1].
از اتصال منابع محاسباتی مانند رایانههای شخصی، ایستگاههای کاری، خوشه ها، سرویس دهندهها، ابررایانهها و …، توزیع شده در مناطق مختلف جغرافیایی شبکه های تورین محاسباتی (گرید) پدید آمده است که به عنوان یک سکوی محاسبات برای حل مسائل مقیاس بزرگ در دانشگاه، پژوهش و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد[2].
یکی از عملیات اصلی تضمین کننده کارایی در شبکه های تورین محاسباتی، تخصیص منابع به کارها میباشد. عملیات تخصیص منابع باید
مکانیسمهایی را برای پشتیبانی از تحمل خطا، اطمینان از اجرای حتمی کارها، افزایش بهرهوری از منابع و کاهش زمان اتمام کارها ارائه دهد. زمانبندی در محیط گرید، با توجه به توزیع جغرافیایی منابع و کاربران، نوسانات منابع، الزامات کیفیت سرویس از برنامه های کاربردی و محدودیتهای اعمال شده توسط صاحبان منابع، جزء مسائل NP-complete می باشد[3].
در زمانبندی وظایف مستقل، هدف افزایش عملکرد کل سیستم و در زمانبندی وظایف با وابستگی، هدف کاهش زمان اجرا کارها، بدون نقض محدودیت اولویت آنها میباشد. با کم کردن زمان اجرا کارها، باعث افزایش بهرهوری از منابع شده، در نتیجه بهبود در عملکرد کل سیستم را خواهیم داشت.
در دهه گذشته زمانبندی کارها (وظایف با وابستگی و مستقل) درون محیط گرید توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. به دلیل پویایی محیط گرید، عملیات زمانبندی باید مرتبا با بررسی کردن حالت جاری سیستم، اقدام به بروزرسانی زمانبند خود نماید. عملیات بروزرسانی با رخداد رویدادی در گرید به دلیل تخمین نادقیق زمان اجرایی، اضافه یا حذف شدن منابع، رخ می دهد. در واقع هدف اصلی از اعمال زمانبندی مجدد افزایش بهره وری از منابع، اجرای قطعی و کاهش زمان اتمام کارها می باشد به این صورت که در ابتدا براساس وضعیت جاری منابع و کارها زمانبندی صورت می پذیرد و در صورت رخداد رویدادهای فوق زمانبندی مجدد براساس منابع موجود و وضعیت کارهای باقی مانده صورت می پذیرد.
امروزهجغرافیای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی جهان تحولات شگرفی را تجربه می کند. در این میان، تحولات جمعیتی در بین موضوعات انسانی، فنی و علمی به عنوان یک عامل مشترک اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از متخصصان معتقدند که جمعیت و تحولات آن در طراحی برنامه های توسعه، متغیری کلیدی و مهم است. اثرات متغیرهای جمعیتی بر سایر متغیرهای اقتصادی و اجتماعی از جمله رشد اقتصادی، امنیت، محیط زیست و … اهمیت توجه به این گونه متغیرها را دو چندان می کند. در بسیاری از سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای توسعه، مهمترین متغیری که به عنوان مبنای محاسبات در نظر گرفته می شود، جمعیت و دگرگونیهای آن در گذشته، حال و آینده است (مشفق و همکاران، 1391).
جمعیت و ابعاد آن، نقطهی مرکزی هر نظام اجتماعی محسوب می شود. تحولات جمعیتی، تقریباً تمام جنبه های زندگی انسان و جهان پیرامون وی را تحت تأثیر قرار میدهد و اثرات متعددی بر خردهنظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی وارد می کند و منشأ تحولات چشمگیری در این حوزه ها می شود. در مقابل، جمعیت نیز متأثر از تحولات نظام اجتماعی، سیاستها و برنامه های توسعه است. این ارتباط تعاملی جمعیت و جامعه، در چارچوبی مفهومی- تحلیلی تحت عنوان «جمعیت، توسعه و برنامه ریزی» مطرح شده و گسترش یافته است (صادقی، 1388). این چارچوب هر چند از موضوعات قدیمی اندیشه و دانش جمعیتشناسی محسوب می شود، اما در دوران معاصر از پویایی خاصی برخوردار بوده و همواره بر اهمیت علمی و کاربردی آن افزوده شده است (عباسی شوازی و حسینی چاوشی، 1390).
ایران همانند بسیاری ازکشورهای دنیا بعد از جنگ جهانی دوم، مراحل انتقال جمعیتی را با کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر آغاز کرد. در فاصلهی سالهای 1330 تا 1360، ایران با رشد جمعیت بیسابقه و شتابان مواجه بود. به طوری که میانگین رشد سالانهی جمعیت در این چهار دهه، به رقمی حدود 3 درصد رسید. رشد سالانهی 3 درصد سبب شد جمعیت ایران از رقمی کمتر از 19 میلیون نفر در سال 1335 به رقمی نزدیک به 50 میلیون نفر در سال 1365 برسد و در سال 1390 به حدود 75 میلیون نفر افزایش یابد. پیشرفت بهداشت و
گسترش آن و به تبع آن کاهش میزانهای مرگ و میر، به ویژه مرگ و میر نوزادان و اطفال، نقشی اساسی و تعیین کننده در شتاب رشد جمعیت ایران داشته است (مشفق و همکاران، 1391).
روند رشد جمعیت ایران از گذشته تا به حال نشان میدهد که متوسط میزان رشد سالانهی جمعیت در دهه 1345- 1335 برابر با 1/3 درصد در سال بوده است، لیکن در دهه پس از آن یعنی در فاصلهی سالهای 1355-1345 با کاهش روبرو شد و به میزان رشد جمعیت 71/2 درصد در سال رسید. در دهه 1365- 1355 به سبب تحولات سیاسی- اجتماعی این دهه، میزان رشد جمعیت کشور به 9/3 درصد در سال افزایش یافت (مشفق و حسینی، 1391).
بدون شک، باروری یکی از مهمترین مؤلفه های تحولات جمعیتی در هر کشور است و از اینرو، سیاستهای جمعیتی در دنیا به طور عمده حول محور کاهش یا افزایش باروری اعمال می شود (عباسی شوازی و حسینی چاوشی، 1390).
پس از انجام سرشماری 1365 و وقوف به جمعیت 50 میلیونی کشور و از آن مهمتر وقوف به روند بیسابقه رشد شتابان جمعیت، دولت و دستگاههای برنامه ریزی، لزوم اتخاذ سیاستهایی در جهت تعدیل میزان رشد جمعیت از طریق تشویق و ترغیب برنامه های تنظیم خانواده و کاهش سطح زاد و ولد را اجتنابناپذیر دانستند؛ به طوری که از سال 1367، این سیاستها در متن اولین برنامهی توسعه اقتصادی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی قرار گرفت (امانی،1380). خانوادهها و زوجین نیز به دلیل آشنایی قبلی با برنامههای تنظیم خانواده، توجه به بهداشت و آموزش فرزندان و به طور كلی توسعهخواهی و توجه به كیفیت زندگی، از برنامههای تنظیم خانواده و تحدید موالید استقبال كردند.
بدین ترتیب، برنامه ریزی، مساعدت دولت، آمادگی و استقبال خانوادهها و زوجین در دهه 1370، سطح باروری را در ایران با سرعتی استثنایی که در سطح بین المللی کمسابقه و شاید هم بیسابقه بود، کاهش داد (کلانتری و همکاران، 1385).
در دهه دوم انقلاب، موفقیتهای چشمگیر برنامهی تنظیم خانواده در کشور باعث کاهش نرخ موالید و کنترل جمعیت شد. در این دهه، نرخ رشد جمعیت از 9/3 درصد در دهه 1365- 1355 به 96/1 درصد در دهه 1375- 1365 کاهش یافت و در دهه 1385- 1375 به نرخ رشد 61/1 درصد رسید (مشفق و حسینی، 1391).
یکی از نظریه های قدرتمند یادگیری در روان شناسی تربیتی، نظریۀ شناختی است. بر طبق این نظریه، یادگیری انسان از فرایندهای درونی تأثیر می پذیرد. اصول روان شناسی شناختی بر این مبنا شکل گرفته اند که افراد چگونه اطلاعات را کسب و پردازش می کنند و آن ها را به کار می گیرند. نظریۀ یادگیری شناختی بر مشخص سازی ساختارها، فرایندها و بازنمایی های شناختی تمرکز دارد که آموزش و یادگیری را تسهیل می بخشند (اسمیت و راگان[1]، 2005). نظریه پردازان شناختی معتقدند که فرایندهای ذهنی یادگیرنده، عامل اصلی در توضیح یادگیری هستند. طریقه ای که یادگیرنده به واسطۀ آن، اطلاعات را مورد پردازش قرار داده، به کار می برد و می تواند اندیشه ها و ساختارهای ذهنی درونی وی را تغییر دهد. یکی از اندیشه های اصلی نظریۀ شناختی، نظریۀ خبر پردازی یا پردازش اطلاعات است. این نظریه به وجود سه نوع حافظۀ حسی[2]، فعال یا کوتاه مدت[3] و بلند مدت[4] در نظام شناختی انسان اشاره دارد (بیابانگرد، 1390).
از جمله مباحثی که در روان شناسی تربیتی بر اساس دیدگاه خبرپردازی برای حمایت از فرایند پردازش داده ها در حافظه فعال ایجاد گردیده است، نظریه بار شناختی[5] می باشد. در واقع تلاش اصلی طراحان آموزشی باید طراحی درس ها به طریقی باشد که با فرایند های یادگیری انسان سازگار باشد. استفاده از نظریه بار شناختی، نمونه ای از این تلاش در طراحی آموزشیاست.
مفهوم بار شناختی برای اولین بار در سال های 1950 ارائه گردید و بر این فرض استوار است که کانال های ارتباطی ظرفیت محدودی را برای ارسال اطلاعات دارند. این نظریه می گوید که ظرفیت شناختی انسان از محدودیت برخوردار است. ما در آن واحد، می توانیم تعداد محدودی از واحد های اطلاعاتی را پردازش نماییم.
اصطلاح بار شناختی، به میزان باری که در هنگام پردازش اطلاعات بر روی حافظه فعال یا کوتاه مدت وارد می آید، تا بتواند آن اطلاعات را برای جای دهی در حافظه درازمدت رمزگذاری کند، اشاره دارد. این تلاش ذهنی برای پردازش اطلاعات را بار شناختی می نامیم (کالیوگا[6]، 1391). نظریه بار شناختی صریحاً بعنوان یک نظریه از طراحی آموزشی بر پایه دانش ما از معماری شناختی[7] انسان توسعه داده شده است.
نظریه بار شناختی شامل جنبه هایی از معماری شناختی انسان است که به آموزش، به همراه نتایج آموزشی که از معماری شناختی ناشی می شود، مربوط هستند. تأکید و هدف نهایی این نظریه، این است که بتوانیم از دانش خود در زمینۀ شناخت انسان، برای تهیۀ اصول طراحی آموزشی بهره ببریم (سوئلر و دیگران[8]، 1998).
در نظریه بار شناختی، در ابتدا دو منبع مستقل مؤثر بر ظرفیت حافظه ی فعال معرفی شدند؛ 1- بار شناختی درونی[9]، که بر اساس پیچیدگی ذهنی مواد آموزشی مورد یادگیری مشخص می شود (کالیوگا، 1391). بار درونی به عنوان اولین نوع بار شناختی به وسیلۀ کنش پذیری عناصر محتوا مشخص می شود. به عنوان طراح هیچ کنترلی بر کنش پذیری نداریم. اگر بین عناصر، سطح بالایی از کنش پذیری وجود داشته باشد، در آن صورت بار شناختی درونی بالا خواهد بود. اما اگر کنش پذیری سطح پایینی داشته باشد، بار شناختی درونی کم خواهد بود (موریسون و دیگران[10]، 1387). 2- بار شناختی بیرونی[11]، که بر اساس شکل آموزش، می تواند به صور گوناگون (آموزش های نوشتاری، نمایش عملی و غیره)، و انجام فعالیت های مختلف (حل مسأله، مطالعۀ مثال های عملی و غیره) از سوی یادگیرندگان باشد، معین می گردد (کالیوگا، 1391). بار شناختی بیرونی، هنگام طراحی یا آرایش مواد آموزشی عرضه می شود. با کاربرد دقیق طراحی آموزشی و عناصر طراحی پیام می توانیم بار شناختی بیرونی بر یادگیرنده را کنترل کنیم. بنابراین، بار شناختی بیرونی به نحوۀ ارائه آموزش مربوط می شود.
[1]- smit & Ragan
2- Sensory Memory
3- Short-Term Memory (STM) or Working Memory
4 – Long-Term Memory (LTM)
5- cognitive Load Theory (CLT)
1- kalyuga
2- Cognitive architectures
3-sweller & et. al
4- Intrinsic cognitive load
5-Morrison & et. al
6- Extraneous cognitive load
7-Multimedia
رشد فناوری ها به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات و نفوذ شگفت آور آن در سطح جامعه، تغییرات گسترده ای را در ابعاد مختلف زندگی انسانها پدیده آورده است. امروزه در كمتر حیطه ای از كسب و كار است كه در آن صحبت از ورود قدرتمند فناوری اطلاعات مطرح نباشد. سازمانها تلاش می كنند برای ارتقائ سطح كیفی خدمات خود و بقا در چرخه فناوری اطلاعات هر روز به معرفی خدمت جدید الكترونیكی بپردازندو مهمتر اینكه مشتریان نیز با همین آهنگ پرشتاب مطالبه خدمات الكترونیكی می نمایند. چنانچه انتظار می رفت حیطه كاربردی فناوری اطلاعات گسترده تر گشت و مفاهیم جدیدی نظیر كار از راه دور یا دوركاری مطرح گردید. با طرح این موضوع به نظر می رسد انقلاب دیگری در بهره ور نمودن سازمانها، بكارگیر فناوری اطلاعات در حوزه اشتغال زایی، ارتقا كیفی خدمات، توسعه عدالت اجتماعی در راه است. بسیاری از كشورهای دنیا در حال انتقال از یک جامعه مبتنی بر صنعت به جامعه مبتنی بر اطلاعات هستند. این انتقال، انقلابی در
زمان، مكان، و چگونگی انجام كار پدید آورده است و شرایط كاری جدید برای اشخاص و سازمان ها به دنبال داشته است. در عصر صنعتی، مراكز تجاری در موقعیت جغرافیایی معین جهت هماهنگی و تولید بیشتر سازماندهی شده بودند، و نیاز بود كه كارمندان به صورت فیزیكی در محل كار جهت تولید و توزیع خدمات حضور یابند. ابزار و وسایل تولید به طور متمركز در كارخانه یا اداره قرار داشتند و غیر قابل انتقال بودند؛ بنابراین حضور فیزیكی در محل كار برای كارمندان ضروری بود. وسایل تولید و عرضه در عصر اطلاعات هرچه بیشتر به صورت الكترونیكی ساخته و توزیع می شوند. با ظهور كامپیوترهای ارزان قیمت، شبكه ها و اینترنت قابل دسترسی برای همه، نیاز به حضور فیزیكی در محل كار كم شده است. در این دوره كه با پیشرفت های عظیم در فناوری همراه است، ماهیت كار دیگر نیازمند حضور فیزیكی كاركنان در زمانی معین سر كار نیست.پذیرش دورکاری همانند هر فناوری نوظهور دیگر با چالش ها و مسائلی مواجه است .دورکاری زمانی تحقق می یابد که مخاطبان آن یعنی کارکنان و مدیران از آن استقبال نموده و سعی در بکارگیری آن داشته باشند .امروزه سازمان ها با تغییرات عمده و بسیار سریعی مواجه اند .سرعت تغییرات و تحولات در جنبه های مختلف به گونه ای است که سازمان ها برای تضمین بقای خود مجبورند در عرصه های مختلف ماموریتی خویش بسرعت از زمینه های بروز تغییرات آگاه شوند و متناسب با آنها در خود تغییراتی ایجاد کنند .
سازمان های موفق در این عصر سازمان هایی هستند که یک گام از تحولات محیط جلوتر باشند .یکی از مهمترین تغییرات به وجودآمده در سازمان ها و جوامع امروزی ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات است .
استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با افزایش کارایی ، کاهش هزینه ها و در دسترس بودن خدمات عمومی برای موسسات وکسب و کارها موجب تسهیل امور میشود . از طرف دیگر تنها بکارگیری ساده یک فناوری برای کسب مزایای حاصل از آن کافی نیست . بلکه فناوری اطلاعات باید به وسیله کاربران نهایی به کار گرفته شود و مورد استفاده قرارگیرد .پژوهش های زیادی در مورد پذیرش فناوری ها به عمل آمده است و به جرات می توان گفت دغدغه اصلی همه آنها به کارگیری و استفاده از این فناوری های جدید بوده است .
این تحقیق با عنوان ” بررسی پذیرش دورکاری بر مبنای مدل پذیرش فناوری ” تعریف شده است .