در سبز فایل ﻫﺪف از ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ، ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﻘﺎﺿـﺎ از ﻃﺮﻳـﻖ رﺷـﺪ و سوق دادن ﻣـﺸﺘﺮی ﺗـﺎ ﺣـﺪ ﺑﻠـﻮغ در ﻧﺮدﺑـﺎن وﻓـﺎداری ﺑـﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎﺳـﺖ. در عصر رقابتی دﻳﮕـﺮ رﺿﺎﻳﺘﻤﻨﺪی ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﻛﺎﻓﻲ ﻧﺒﻮده و ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ رﺿـﺎﻳﺘﻤﻨﺪی ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻧـﺸﺎن اکتفا کنند، آﻧﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻄﻤـﺌﻦ ﺷـﻮﻧﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺸﺘﺮﻳﺎن راضی، وﻓـﺎدار ﻫـﻢ ﻫـﺴﺘﻨﺪ.
کیفیت خدمات برای بقا و سودآوری سازمان، امری حیاتی به شمار میرود. تمایل به کیفیت خدمات، نقش مهمیدر صنایع خدماتی نظیر خدمات بیمه ای، بانکی و … ایفا می کند. در حقیقت رضایت مشتری و کیفیت خدمات، به عنوان مسائل حیاتی در اغلب صنایع خدماتی به شمار میرود. به عبارت دیگر در سازمانهای خدماتی، کیفیت خدمات از جمله مهمترین عوامل مؤثر در افزایش سطح رضایتمندی مشتریان و در نتیجه وفاداری مشتریان میباشد.
هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری و رضایت مندی مشتریان نمایندگیهای شرکت بیمه پاسارگاد در شهرستان اصفهان میباشد. برای تحقق این امر، در این فصل کلیات پژوهش شامل: شرح و بیان مسئله پژوهش، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف و فرضیههای پژوهش، کاربرد نتایج پژوهش،قلمروی پژوهش، تعاریف نظری و عملیاتی واژههای کلیدی در ادامه در فصل دوم به بیان ادبیات موضوع و تحقیقات پژوهش پرداخته میشود و در فصل سوم به روش پژوهش پرداخته میشود. در فصل چهارم اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه تجزیه وتحلیل میشود . در فصل پنجم که فصل پایانی این رساله است، نتایج، پیشنهادات و محدودیتهای پژوهش حاضر بیان میشود.
1-1- شرح بیان مسأله پژوهشی
در شرایط رقابتی کنونی شرکتهایی با عملکرد برتر در صنایع مختلف در حال حرکت به سمت حفظ مشتریان و جلب وفاداری آنها میباشند، زیرا اغلب بازارها در مرحله بلوغ خود قرار دارند، رقابت در حال افزایش و هزینههای جذب مشتریان جدید نیز به شدت افزایش یافته است (کاتلر و آرمسترانگ، 1999)[1].حفظ مشتری و جلب وفاداری آن، برای ادامه کسبوکار امری حیاتی تلقی میشود. در این میان صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابر این بیمهها نیز میبایست برای بهبود وفاداری مشتریان خود بدنبال استراتژیهای گوناگون مدیریتی باشند(اهیجی،2006)[2]. برای مشتریان هنگام خرید کالا و محصولات عدالت در خرید و کیفیت خدمات حائز اهمیت میباشد،ادراكات مشتری از عدالت در خدمات بیان كننده ی قضاوت وی در ارزیابی ورودی و خروجی مبادله است (اولیور، 1997)[3].
رشد و توسعه بیمه به عنوان یکی از شاخصهای توسعه یافتگی جوامع به شدت تحت تأثیر میزان رضایت مشتریان (بیمه گذاران )، قرار
دارد و حفظ و بقای شرکتهای بیمه در گرو رضایت بیمه گذاران آن شرکتهاست . کیفیت خدمات و کسب رضایت مشتری و وفاداری برای بقای بیمه گر اساسی است، بویژه کیفیت خدمات پس از فروش که میتواند نتایج بسیار مثبتی در زمینه وفاداری مشتری و فروشهای مجدد داشته باشد . کیفیت خدمات دریافت شده یک نیاز رقابتی است و بسیاری از شرکتها امروزه به سوی کیفیت بر مبنای مشتری،به عنوان یک اسلحه استراتژیکی قوی تغییر جهت داده اند .آنها رضایت و ارزش مشتری را به وسیله ارتباط سازگار بین نیازهای مشتری و مزیتها و خدماتی که در محصول یافت میشود،ایجاد کرده اند (تسوکاتوس و گراهام 2006)[4]مدیران صنعت بیمه برای جلوگیری از گرایشیافتن مشتری به سمت رقبا بیش از هر زمانی میبایست در پی درک خواسته و نیازهای مشتریان باشند، تا بهتر بتوانند نیازهای آنها را برآورده کنند و روابط بلندمدت تجاری با آنها برقرار نمایند. انتظار میرودكه عدالت بر كیفیت خدمات تأثیر بگذارد، زیرا ابعاد عدالت توزیعی، رویه ای و مبادله ای- یا فاكتورهایی كه تعیین كننده ی عدالت خدمات هستند، به هم مربوط میشوند (بردی و کرنن، 2001 ).شوماخر و لویس (۱۹۹۹)[5]، بیان می کنند:“وفاداری زمانی اتفاق میافتد که مشتریان احساس کنند سازمان مورد نظر به بهترین وجه ممکن میتواند نیازهای مربوطه آنها را برطرف کند به طوری که رقبای سازمان از مجموعه ملاحظات مشتریان خارج شده و به خرید از سازمان به صورت انحصاری اقدام نمایند.” (الهی و حیدری، ۱۳۸۴، ۱۵۵)
بیمه پاسارگارد با دارا بودن شبکه گسترده فروش در سراسر کشور در قالب 40 شعبه و 120 نمایندگی فعال و به منظور عرضه خدمات بیمه ای در استانداردهای جهانی، کسب سود متوازن و همسو با مصالح و منافع ملی و با توجه به افزایش تنوع شرکتهای ارائه کننده خدمات بیمه ای در ایران و افزایش رقابت در این حوزه خدماتی،حفظ مشتریان و افزایش وفاداری آنها روز به روز مشکل تر میشود و این شرکت ناگزیر به جلب هر چه بیشتر رضایت مشتریان خود میباشد تا قادر به ادامه رشد و بقا در محیط رقابتی امروز باشد. از آنجا که یکی از راههای افزایش رضایت مشتریان بهبود کیفیت در خدمات میباشد این شرکت در صدد افزایش کیفیت خدمات بیمه ای خود جهت جلب رضایت و وفاداری آنهاست.
پژوهشگران تعاریف متنوعی از وفاداری خدمات انجام داده اند که در 3 مدل a ,b ,c دسته بندی شده اند : کرونن، بردی، هولت[6] (2000). در مدل a،مدلهای QVS (کیفیت، ارزش، رضایتمندی ) تأثیر عوامل واسطه ای کیفیت خدمات و ارزش ادراک شده بر وفاداری مورد بررسی قرار میگیرد. در مدل b (مدلهای کیفیت ارتباطات[7]) به عوامل اعتماد و تعهد توجه شده و تایید شده که میان عوامل رابطه ای و وفاداری رابطه منطقی وجود دارد و تأثیر آن بر وفاداری مورد بررسی قرار میگیرد.فولرتون[8] (2003)؛ مورگان، هونت[9] (1994)؛ در مدل c ( مزایای رابطه ای[10]) تایید شد که مزایای بین شخصی که مشتریان از تأمین خدمات بدست میآید و تأثیرات اجتماعی با وفاداری مشتری مرتبط هستند. هنینگ دیرو، گوینر و گریملر[11] (2002)،اولیور[12] (1997) پدرسن و نیسدین[13] (2007)نیز وفاداری را در 4 سطح قرار میدهند: وفاداری شناختی[14]، وفاداری عاطفی ، وفاداری ارادی[15] (نیت) و وفاداری رفتار[16].
با توجه وجود عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان در پژوهشهای انجام شده در این زمینه، پژوهشگر بر آن است با بهره گرفتن از مدل سایونهان و دیگران[17] (2008)که مدلی جامع(شکل 1-1) میباشد، عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان در صنعت بیمه و فعالیتهای لازم جهت جلب وفاداری مشتریان را شناسایی نماید.
شکل 1-1: مدل سایونهان و دیگران، 2008
لازم به ذکر است افراد به هنگام خرید بیمه نامه مزایا و پوششهای بیمه نامه را مورد بررسی قرار میدهند و بیمه نامه ای را برای خرید انتخاب میکنند که بتوانند در زمان خسارت بیشترین پوشش و منافع را برای آنها حاصل کنند. از آنجاکه خرید بیمه نامه یک محصول منطقی میباشد و پوششهای بیمه نامه برای مشتریان در زمان خسارت حائز اهمیت میباشد،در این پژوهش دو فاکتور تعهد عاطفی و وفاداری عاطفی با توجه به نظر اساتید و کارشناسان محترم از مدل حذف شد همچنین فاکتور قیمتهای رقابتی را جایگزین فاکتور تعهد مبتنی بر محاسبه قرار گرفت، تا پژوهش از پایایی بالاتری برخوردار باشد. بنابراین مدل مفهومیپژوهش برگرفته از مدل جامع سایونهان و دیگران در شکل 1-2 ارائه شده است.
امروزه شکاف میان ملتها و جوامع دانایی و نادانی است. بنابراین چالش اصلی، چالش نیروی انسانی دانا و تواناست. نیروی انسانی به عنوان مهمترین، گرانترین و باارزشمندترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب می شود. انسان تنها عنصر ذی شعوری است که به عنوان هماهنگ کننده سایر عوامل سازمانی، نقش اصلی را در میان کلیهی عوامل دارد. میتوان به سادگی بیان نمود که بدون افراد کارآمد، دستیابی به اهداف سازمانی غیر ممکن است. از این رو، منابع انسانی، نقش اساسی در رشد و پویایی و بالندگی و یا شکست و نابودی سازمانها دارد. مفهوم توانمندسازی کارکنان، در دهه 1990 توجه بسیاری از دانشگاهیان، پژوهشگران و دست اندرکاران مدیریت را به خود جلب کرده بود. توانمندسازی کارکنان به عنوان یک مفهوم نظری تاثیر زیادی بر اثر بخشی سازمان و مدیریت و ابتکار سازمانی دارد. توماس و ولتهوس[1] (1990) اعتقاد دارند که کارکنان توانمند در کنترل و انجام وظایف انعطاف پذیری بیشتری دارند. آنها در پاسخ به مسایل و فرصتها، وظایف جدید را شروع می کنند و موانع را برطرف میسازند، در نتیجه در برخورد با مسائل و مشکلات، انگیزش آنها تقویت می شود.
توانمندسازی مفهومی مبهم و متفاوت داشته و افراد مختلف بر اساس ویژگی های خود از آن برداشت متفاوتی دارند .این مفهوم برای نخستین بار در دهه 1990 توجه بسیاری از صاحبنظران را به خود جلب نمود . از نتایج توانمندسازی کارکنان میتوان به بهبود رضایت شغلی و رضایت مشتری اشره کرد . برای اجرای موفق توانمند سازی به تغییر فرهنگ سازمانی نیاز است . توانمند سازی به عنوان یک مفهوم ذهنی تاثیر به سزایی در بهره وری سازمان و اثربخضی آن داردو با اجرای آن کارکنان در کنترل و انجام وظایف خود از انعطاف بیشتری برخوردار هستند( سعید صالحی زاده ) .
بر سر راه توانمند سازی موانع و مقاومت های زیادی وجود دارد هنر مدیریت عالی سازمان این است که این مقاومتها را شکسته و توانمندسازی را با یک فرایند منطبق با اهداف سازمان و منطبق با نظام های درون سازمانی و همچنین سازگار با ساختار سازمانی در کالبد سازمان که منابع انسانی آن است به بهترین نوع ممکن نهادینه نماید. با توجه به پیچیدگیهای محیط بیرونی سازمان و رشد فزاینده تکنولوژی و بساری عوامل دیگر تنها سازمان های از این رهگذر قادر به عبور به سمت اهداف سازمانی هستند که بتوانند برنامه های توانمند سازی را به خوبی اجرا نمایند و این اهمیت این موضوع را دو چندان می نماید .
1-2 بیان مساله
با نگرش به نقش مهم بانک در امور اقتصادی جوامع امروزی و همچنین ارتباط متقابل و تنگاتنگ این نهادها با دیگر بخش های اقتصاد و خدمات رسانی آنها در حیطه گسترده ای از افراد و اقشار مختلف جامعه ، توانمند بودن کارکنان برای کارایی فعالیت های بانکی ضرورت می یابد .
سازمان ها برای مقابله با تهدیدهای محیطی و استفاده از فرصت های احتمالی ، ناچارند كه ظرفیت ها و توانمندی های درونی خود را شناخته، نقاط ضعف را ترمیم و نقاط قوت خود را تقویت كنند . دنیسون[2] (به نقل از،یلماز[3] و ارگون[4] ۲008) چهار ویژگی فرهنگی مهم ؛ یعنی ، درگیری، هماهنگی، انطباق پذیری و رسالت را به عنوان تناقض ها یی دانسته است كه سازمان های مدرن را برای عملكرد مؤثر تحت تأثیر قرار می دهند . از سوی دیگر، توانمند سازی به حركت از نظام تصمیم گیری سلسله مراتبی از سوی مدیران ، به نظام كاهش سلسله مراتبی كنترل و تصمیم گیری از سوی رده های پایین اشاره دارد؛ چنانكه اسبورن[5] وگیلبر[6] (به نقل از شلتون[7] ۲۰۰۲) بهترین
راه برای كاهش دیوان سالاری را تأكید بر تقاضای مشتر ی، به جای تقاضای مدیریت و از طریق توانمند سازی كاركنان می دانند .
به زعم جعفری قوشجی( به نقل از مقیمی ، مهرام، سعیدی رضوانی و آقامحمدیان، ۱۳۸۷) سازمان ها نباید در انتظار موج باشند، بلكه باید خود منبع موج و تحول بوده، در جهت بهبودی خود بكوشند . وجود تغییرات سریع ، پیشرفت های تكنولوژیک و رقابت های آشكار و پنهان در دنیا، اهمیت و ضرورت توانا سازی را بیش از پیش آشكار ساخته است . توان افزایی ، یک تكنولوژی مؤ ثر و پیشگام است كه هم برای سازمان ها ، مزیت راهبردی و هم برای كاركنان ایجاد فرصت می نماید و ابزار مشاركت اعضای گروه ها در كامیابی و ناكامی سازمان است.
امروزه منشا اصلی مزیت رقابتی در تکنولوژی نهفته نیست ، بلکه در فداکاری ، کیفیت تعهد و توانایی نیروی کار ریشه دارد. از مهمترین منابع یک سازمان می توان به نتایج حاصل از تحرک و خلاقیت کارکنان آن اشاره نمود و توانمند سازی محرک جدید این محیط کاری در حال رشد است . انسان به عنوان رکن اساسی توسعه سازمانی ، در چارچوب فعالیتهای گروهی و سازمانی خود ایفاگر نقش مهم و پراهمیت است.
حال با توجه به اهمیت فزاینده توانمندسازی در رسیدن به اهداف سازمانی و کارایی آن ،در این تحقیق سعی شده است که به برسی عوامل موثر بر توانمند سازی کارکنان بپردازیم و سپس با بهره گرفتن از روش topsis به رتبه بندی این عوامل بپردازیم.
1-3 ضرورت و اهمیت
طی سال های اخیر تغییر و تحولات زیادی در عرصه سیستم بانکی کشور رخ داده است. رقابت میان بانک ها روز به روز تنگ تر می شود و بانک های دولتی و تعداد زیادی بانک خصوصی و موسسات اعتباری هر یک تلاش می کنند تا سهم بیشتری از بازار را بدست آورند. پس به دنبال اتخاذ روش ها وشیوه های بهتر برای ارائه خدمات متنوع تر هستند تا مشتریان بیشتری را جذب نموده و سود آوری خود را افزایش دهند. اما اکثر آنها از عنصری که می تواند به عنوان مزیت برتر در میان رقبا،موجب موفقیت آنها شود غافل مانده اند. نیروی انسانی و توانمندسازی این نیرو همان حلقه گمشده ای است که برای تحقق اهداف و پیشرفت بانک لازم و ضروری است. در واقع کارکنان توانمند و با انگیزه هستند که موجب کامیابی بانک و یا سرازیر شدن بانک به سوی شکست می شوند. پس توجه شایسته و مناسب به کارکنان برای پرورش نیروی توانمند، علاقمند به کار، پویا و خلاق می تواند موفقیت هر بانک را رقم بزند ( بلانچارد، ترجمه مهدی ایرا ن نژاد، 1378).
از دغدغه های مهم بنگاه های اقتصادی موفق جهان، گردآور ی سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازما نی که به آن متعلق هستند باشند. استفاده از توانایی های بالقوه منابع انسا نی بر ای هر سازما نی مزیتی بزرگ به شمار میرود. دراین راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندی های کارکنان در سا لیان اخیر تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحب نظران و کارشناسان مدیریت منابع انسا نی واقع شده است . توانمندساز ی تکنیکی نو ین و موثر در جهت ارتقا ی بهره وری سازمان به وسیله بهره گیری از توان کارکنان است. کارکنان به واسطه دانش، تجربه و انگیزه خود صاحب قدرت نهفته هستند و در واقع توانمندسازی آزاد کردن این قدرت است. این تکنیک ظرفیت های بالقوه ای که برای بهره برداری از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود، در اختیار م یگذارد و در یک محیط سالم سازما نی روشی متعادل را در بین اعمال کنترل کامل از سوی مدیریت و آزادی عمل کامل کارکنان پیشنهاد میکند (آذری نیا، 1387 )
علاوه بر این محرك های محیطی متعددی وجود دارد که که سازمانه ها را به توانمندکردن کارکنانشان ترغیب نموده اند. در این میان مهم ترین آن ها عبارتند از:
اثرات فناوری بر محیط کار
رشد سریع فن آوری، تمامی جوانب سازمان ها را به نوعی تحت تأثیر قرار داده است .تغییرات سریع فن آوری باعث تغییر ماهیت کارها شده است و رایانه ها ، رباط ها و دستگاه های کاملاً خودکار جایگزین مشاغل روتین شده اند. این ابزار، تغییرات شدیدی در نوع مهارت های مورد نیاز افراد و اعضای سازمان ها ایجاد کرده اند . بدیهی است برای رویارویی با چنین چالشی کارکنان باید توانمند شوند یعنی در تمامی جهات رشد کنند . (محمدی، 1381)
امروزه مشتریان به کمک اینترنت قادرند وسایل مورد نیاز خود را به طور مستقیم و در بهترین قیمت رقابتی خریداری کنند. افزایش انتظارات مشتریان باعث افزایش انتظارات سازمان ها از کارکنانشان شده است. تحت این شرایط، نه تنها سلسله مراتب دستور ی – کنترلی مناسب نخواهد بود بلکه برعکس باید بیاموزند ابتکار عمل داشته، خلاق باشند . در درون تیم های خودگردانی که برای انجام وظایف سنتی مدیراناز قبیل بودجه بندی ،
پاداش، کنترل، کیفیت، استخدام و .. توانمند شده اند به خوبی ایفای نقش کرده و مسؤولیت بیشتری برای اقداماتشان بپذیرند.
امروزه بحث تجارت الكترونیكی در صدر اولویت های سازمان های متفاوت قرار گرفته است . هر سازمانی كه به توجه لازم را نداشته باشد در كوتاه مدت با كاهش سودآوری و در بلندمدت با احتمال حذف حیات خود روبرو می گردد، لذا برنامه ریزی جهت بكارگیری EC یكی از اقدامات استراتژیک سازمانها می باشد . برای راه اندازی بورس الكترونیک ما نیازمند داشتن پیش نیازهای تجارت الكترونیک در كشور می باشیم . بنابراین برای دستیابی به این امر بایستی زیرساختهای آن از طریق وزارت فناوری اطلاعات وارتباطات تأمین شود . وقتی خیلی از خرید و فروش ها در محیط الكترونیكی صورت می گیرد اگر ما نتوانیم در این عرصه وارد و از این محیط استفاده كنیم، فرصتهای زیادی را از دست می دهیم . این بدان معناست كه باید لوزام حلقه بزرگ تجارت الكترونیكی را سازمان بدهیم . لوازم تجارت الكترونیكی در چند بخش تفكیک می شود . بخشی برمی گردد به زیرساختها اعم از فنی، نیروی انسانی، حقوقی و قضایی و بخشی بر می گردد به لجستیک كه در این بحث گمرك، حمل و نقل و بانكداری را می بینیم . اما در این میان بانكداری الكترونیكی دارای نقش خاصی است .( بتوخته، محمدزاده، 1385)
با توجه به موارد گفته شده، در این فصل به بررسی كلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق و سوالات تحقیق، چارچوب نظری تحقیق و جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق، قلمرو تحقیق، موانع ومحدودیتهای تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق تعریف شد.
بزرگترین دستاورد فنآوریهای نوین برای بشر از میان بردن فاصلههای مکانی و زمانی و شاید به تعبیری عمیقتر”بی معنا کردن” فاصلههاست. ظهور اینترنت و فراگیر شدن آن در سرتاسر دنیا امکان برقراری ارتباط و تعامل غیر مستقیم وآنی بین جوامع را تقریباً در هر حوزهای از زندگی انسانی فراهم آورده است (شهرآبادی، 1388). حوزه بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار نیز از این اصل مستثنی نبوده و داد و ستد اوراق بهادار که دیرزمانی تنها به واسطه حضور طرفین دادو ستد در یک مکان فیزیکی (تالار بورس) و محدوده زمانی خاص (ساعات معاملاتی) انجام میگرفت، امروزه معامله در 24 ساعت و بدون حضور طرفین معامله انجام میپذیرد. چرا که بازار سرمایه، نقش مهمی در اقتصاد کشورها ایفا میکند. لذا پرداختن به آن و استفاده از ابزارهای جدید و کارآمد، به خصوص فناوری اطلاعات در پیشرفت آن، از ضروریترین مباحث روز به شمار میرود (پیری و ایمانی برندق، 1387).
ایده «بورس الکترونیک» و معامله اینترنتی سهام برای اولین بار با راهاندازی سامانه معاملاتی خودکار « “نزدک” » (NASDAQ) در فوریه 1971 ایالات متحده محقق شد. اما تا کنون این امر در کشور ما محقق نشده است .
با توجه به این مسأله، در این تحقیق به عوامل بورس الکترونیک در ایران بر اساس مدل سه شاخگی بررسی و راهکارهایی جهت پیاده سازی آن پرداخته می شود .
مدل تحقیق حاضر بر گرفته از مدل سه شاخگی دکتر میرزایی اهرنجانی می باشد که مباحث سازمانی را در سه حوزه ساختاری، رفتاری و زمینه ای مورد بررسی قرار می دهد.
الف. شاخه ساختاری در برگیرنده همه عناصر، عوامل و شرایط فیزیکی و غیرانسانی سازمان میباشد که با نظم، قاعده و ترتیب خاصی بهم پیوسته و چارچوب و قالب فیزیکی ومادی سازمان را می سازند(میرزایی اهرنجانی، 1381). در تحقیق حاضر شاخه ساختاری شامل ابعاد 4 گانه نیروی انسانی متخصص، عوامل مخابراتی، بانكداری الكترونیكی و زیرساخت های فنی بورس می باشد.
ب. در شناخت آسیب های رفتاری، کانون توجه به کارکردها و عملکردهاست و باید آن دسته از عواملی بررسی شود که کارکردهای سازمانی را مختل و یا عملکرد انسانها را از حالت طبیعی منحرف کرده و به اثربخشی آنها به قدری صدمه می زنند که درسازمان ایجاد بحران کرده و سازمان را به طور کلی از رشد سالم باز می دارند (میرزایی اهرنجانی، 1381). در تحقیق حاضر شاخه رفتاری شامل ابعاد 2 گانه پذیرش مدیران بورس و پذیرش سهامداران می باشد.
ج. آسیب های زمینهای یا محیطی آسیب هایی هستند که رابطه و تعامل مناسب و درست و یا به عبارت سیستمی، واکنش به موقع و درست سازمان را با سیستم های همجوار محیطی اش بر هم زده و در این روابط ایجاد بحران می نمایند (میرزایی اهرنجانی، 1381). در تحقیق حاضر شاخه زمینه ای شامل ابعاد 3 گانه بسترهای قانونی و حقوقی، عوامل فرهنگی و هزینه های اقتصادی می باشد.
ایده كامپیوتری كردن بازار و تجارت محبوبیت خاصی میان عموم دارد. این پدیده زمینه ای از تكنولوژی را دربردارد كه در دهه آخر قرن بیستم بسیار مورد استفاده و مناسب است. زمان در سكوهای تجاری بسیار محدود است. عملكرد سكوهای تجاری بستگی به مردمی دارد كه آن جا حضور پیدا می كنند و این افراد دارای بنیه ای محدود هستند و نمی توانند یک روز كاری معمولی به آسانی عمل كنند. .( بتوخته، محمدزاده، 1385)
سرعت و دقت در دنیای امروزی، از مهمترین مزیت های رقابتی بوده و این مزیت نیز بدون فناروی اطلاعات امکان پذیر نیست. (پیری و ایمانی برندق، 1387)
از طرفی، از آنجایی اکثر بورس های بزرگ دنیا با الکترونیک عجین شده اند و با توجه به بحث های تجارت جهانی و پیوستن کشورمان به آن، ضرورت موضوع و چندان شد است. البته نباید برخی از تهدیدات موجود در این زمینه همچون هک کاری، ویروس را نادیده گرفت چرا که عدم توجه به این موضوعات، صدمه جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. (پیری و ایمانی برندق، 1387)
بورس به عنوان یکی از مهم تری و حیاتیترین بازارهای سرمایه جامعه امروز می باشد، که امروز با تحولات شدید رقابتی روبرو بوده است.
با توجه به مطالب بیان شده در فوق تحولات رقابتی بدون فناوری اطلاعات در عصر حاضر امکان پذیر نمی باشد .ازاین رو، با توجه به اهمیت این موضوع محقق در صدد یافتن عوامل موثر بر استقرار بازار الکترونیک در ایران بر اساس مدل سه شاخگی و راهکارهای پیاده سازی آن می پردازد.
اهداف کاربردی
سوالات اصلی:
سوالات فرعی
فرضیههای اصلی:
شاید متمایزترین مهارت بنگاههای حرفهای، توانایی آنها در ایجاد، حفظ و نگهداری و توسعهی علائم تجاری خود باشد(كاپفرر، 1385). با تشدید رقابت در تجارت و تغییرات سریع تکنولوژیکی و نیز افزایش قدرت و حق انتخاب مشتریان، موفقیت از آن شرکتهایی خواهد بود که قادر باشند به نحو شایستهتری انتظارات و ارزشهای موردنظر مشتریان را درک و شناسایی کرده و به نحو مطلوب به آنها پاسخ دهند (وانگ و همکاران[1]، 2007).
نام تجاری به عنوان رکن و اساس بازی رقابتی امروز، عنصری است که باید به دقت ایجاد، تعریف و مدیریت شود تا سازمان و شرکتها بتوانند با تکیه بر این ستون، سودآوری هرچه بیشتر را برای کسب و کار خود، رقم بزنند. لازم به یادآوریست که ویژگیهای برندها یا نامهای تجاری بر رفتار مشتری تأثیرگذار است و دنیای تجارت امروز به استراتژیهای برندگذاری نیاز دارد(جوانمرد، 1388). تا چند سال پیش دغدغه عمده شركتها و موسسات در یافتن و جذب مشتریان بیشتر بوده است. در حال حاضرحفظ و راضی نگه داشتن مشتریان خود از اهم فعالیتهای كسب و كارهای موفق می باشد. این شركتها همواره در جهت ارتقای رضایت مشتریان از محصولات/خدمات (شركتهایشان) از هیچ كوششی فروگذار نبوده اند. در این راستا مفاهیمی همچون مدیریت بر مبنای رضایت مشتریان، مدیریت كیفیت فراگیر و … در شركتها پیاده شده است.
همواره این شركتها همچنین با اندازه گیری منظم شاخص رضایت مشتریان ضمن كنترل و ارزیابی عملكرد برنامه های خود، در تلاشند تا دل مشتریان را بدست آورده و آنها را از خودشان راضی نگه بدارند.
با توجه به موارد گفته شده، در این فصل به بررسی كلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق و سوالات تحقیق، چارچوب نظری تحقیق و جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق، قلمرو تحقیق، موانع ومحدودیتهای تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق تعریف شد.
در دنیای تجارت امروز که رقابت بین شرکتها بسیار نزدیک به هم شده و هر شرکت میکوشد تا کالا یا خدمت خود را چنان ارائه دهد که از رقبا عقب نماند، توجه به مؤلفههای دیگری که بر انتخاب مشتریان اثر میگذارند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از عمدهترین عوامل مؤثر بر انتخاب مشتری، تصویر ذهنی مشتری از نام تجاری موردنظر است. نام تجاری یا برند یکی از داراییهای نامشهود شرکتهاست که میتواند نقش عمدهای در رشد و قابلیت سودآوری آنها، در درازمدت داشته باشد. به خصوص آنکه برای نام تجاری از قوانین انحصاری خاصی نیز میتوان بهره گرفت.
در واقع نام تجاری به عنوان حوزهی قانونیای عمل میکند که تولیدکنندهی محصول یا ارائهدهندهی خدمت، میتواند در آن سرمایهگذاری کند. ضمن اینکه برندینگ و استفاده از نام تجاری میتواند تصمیم گیری مصرفکننده را راحتتر کرده و همچنین اساسی برای ایجاد وفاداری به شرکت باشد.
به طور كل، یک نام تجاری نقشهای مهمی ایفا میكند: متمایز كننده محصول و خدمت است، با مصرف كننده ارتباط برقرار میكند و به عنوان یک حوزه قانونی عمل میكند كه تولید كننده میتواند در آن سرمایه گذاری نماید. نام تجاری مناسب به مشتری و كاركنان شركت رضایت و اعتماد به نفس میدهد و میتواند آگاهی بازار از محصولات جدید را افزوده، ورود محصولات به بازارها را تسریع و در نهایت منجر به افزایش سهم بازار شود.
طبق تعریف فیلیپ کاتلر و انجمن بازاریابی آمریکا، نام تجاری یا برند عبارتست از؛ نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی
از آنها که هدف از آن معرفی کالا یا خدمتیست که فروشنده یا گروهی از فروشندگان عرضه میکنند و بدین وسیله محصولات و خدمات خود را متمایز میکنند.
نام تجاری یا برند، نقشهای مهمی ایفا میکند؛ از متمایزکننده محصول و خدمت گرفته تا برقراری ارتباط با مشتری و ایجادآگاهی بازار و افزایش سهم بازار. اما آنچه در انتخاب مشتری و به عبارتی موفقیت نام تجاری یک شرکت تأثیر دارد، در واقع همان تصویر ذهنی مشتری ست.
در طول دو دههی اخیر، نظر بسیاری از پژوهشگران رفتار مصرفکننده به این موضوع جلب شده است که افراد چگونه برای توصیف ایدهآلهای شخصیتی خود به انتخاب از بین برندها یا نامهای تجاری میپردازند.
اصولاً انسانها جهت فهم دنیای پیرامون خود و همچنین ارتباط برقرار کردن با بقیه از استعارهها استفاده میکنند که یکی از این استعارهها، استعارهی انسان است. ما همواره سعی میکنیم جهت ارزیابی و بیان ویژگیهای موجودات بیجان، با بهره گرفتن از استعارهی انسان؛ به آنها صفات انسانی نسبت بدهیم.
پژوهشگران معتقدند؛ مشتریان صفات و ویژگیهای شخصیتی گوناگونی را به محصولات نسبت میدهند که این موضوع سبب تعریف سرفصل جدیدی به عنوان شخصیت نام تجاری شده است.
شخصیت نام تجاری در واقع عبارت است از؛ همهی ویژگیهای انسانیای که ما به نامهای تجاری نسبت میدهیم. بر این اساس ممکن است به برخی نامهای تجاری ویژگیهایی مثبت از قبیل باهوش، خوشقول، وفادار، بامزه و هیجانانگیز و غیره و یا ویژگیهای منفی از قبیل بدسلیقه، بیادب، شیّاد و غیره نسبت دهیم.
خانم جنیفر آکر (1997)، پنج اصل شخصیت نام تجاری را چنین بیان میدارد: صمیمیت، اشتیاق و هیجان انگیزی، شایستگی، فریبندگی و استحکام.
پژوهشهای مختلف نشان میدهد؛ هرچه بین صفات شخصیتی افراد و نام تجاری، هماهنگی بیشتری وجود داشته باشد، احتمال انتخاب آن از سوی افراد بیشتر است.
دیوید آکر (۱۹۹۶)، شخصیت نام تجاری را هستهی مرکزی و نزدیکترین متغیر در تصمیم گیری مشتری در هنگام خرید میداند. با توجه به توضیحات آمده و همچنین مؤلفههای مؤثر بر دنیای تجارت امروز که برای مشتری اهمیت ویژهای قائل است، لازم است هر سازمانی جهت شناخت عمیقترِ مصرفکنندگانِ خود، از مفهومِ شخصیتِ نام تجاری بهره گیرد و به بررسی آن در ذهن مشتریان خود بپردازد.
علاوه بر این، در دنیایی كه بهداشت و سلامتی، یكی از فاكتورهای بسیار مهم برای توسعه یافتگی به شمار می آید نقش شوینده ها و پاك كننده ها در زندگی مردمان و بالا بردن سطح زندگی،رفاه و سلامتی بیش از پیش آشكار می شود. با توجه به این نكته مهم، شركت ها و صنایع تولید كننده مواد شوینده نیز در این بازار جهانی بیكار ننشسته اند و با تلاش بی وقفه، سرمایه گذاریهای كلان، تبلیغات و بازار یابی وسیع، برند سازی و مشتری مداری،گوی سبقت را از دیگران می ربایند. آنها میكوشند محصولاتی با كیفیت هرچه بیشتر، قیمت مناسب و بسته بندی زیبا را راهی بازار كنند و سرانجام سودهای كلان را از آن خود سازند. ولی ما هنوز در داخل كشور مصرف كننده وفادار نساخته ایم. این در حالی است كه شركت های خارجی، به شدت به نظرات مشتری و پیشنهادات و انتقادات مصرف كنندگان، اهمیت می دهند.
لذا با توجه به تنوع محصولات تولیدی تا کنون تحقیقی در صنعت مواد شوینده مبنی بر تأثیر شخصیت نام تجاری بر اعتماد، دلبستگی و تعهد به نام تجاری انجام نشده، که ضرورت انجام تحقیقی در این زمینه ضروری به نظر می رسد که امیدواریم نتایج تحقیق حاضر بتواند مفید فایده واقع شود.
شخصیت انسان نقطه آغازین تحقیقات درباره شخصیت برند یا نام تجاری میباشد. مفهوم شخصیت برند یا نام تجاری، مزایای مدیریتی مهمی را به دنبال دارد که یکی از آنها اثرگذاری بر رابطهی میان مصـرفکننده و نام تجاری میباشد و میتواند رفتار مصـرفکننده را توضیح دهد. از این رو چنین مفهومی میتواند چشمانداز جدیدی را برای مدیریت و عملکرد نام تجاری در حوزهی بازاریابی به همراه آورد (لوئیس و لومبارت، 2010: 115).
یکی از با ارزشترین داراییهای هر شرکت نام و نشان تجاری آن شرکت میباشد هرچه ارزش نام و نشان تجاری درذهن مصرف کنندگان بیشتر باشد، شرکت میتواند درسایه آن منافع بیشتری را از مصرف کنندگان کسب کند. ارزش ویژه نام و نشان تجاری یکی از داراییهایی است که هم ارزش شرکت را حفظ میکند و هم وفاداری مشتریان را به دنبال خواهد داشت. (علیپور و خطبه سرا، 1389)
از سوی دیگر تصمیم گیری مشتری بر اساس صفات شخصیتی او شکل می گیرد، هرچه بین صفات شخصیتی افراد و نام تجاری، هماهنگی بیشتری وجود داشته باشد، احتمال انتخاب آن از سوی افراد بیشتر است.
دیوید آکر (۱۹۹۶)، شخصیت نام تجاری را هستهی مرکزی و نزدیکترین متغیر در تصمیم گیری مشتری در هنگام خرید میداند.
هر نام تجاری شخصیت خاص خود را دارد. نامهای تجاری که هویت و اهداف خود را مشخص و متمایز میسازد و چهرهای ملموس و دوستانه از خود ارائه میدهند، قادرند که با مشتریان خود ارتباطی غنی و سودمند برقرار کنند و نه تنها بخشی از قلب و ذهن آنها بلکه بخشی از زندگی روزمره مصرف کنندگان را تسخیر میکند (تیلور و گودوین[2]، 2004).
در این فصل از پژوهش به بررسی بیان مسئله، اهمیت موضوع و ضرورت انجام تحقیق، فرضیات تحقیق، اهداف تحقیق، قلمرو تحقیق، سوالات تحقیق و مفاهیم کلیدی تحقیق پرداخته خواهد شد.
1-2 بیان مساله
در دنیای جهانی کسب و کار، تغییرات دایمی و روزانه، بر فرایند های ساختار دهی مجدد، کاهش اندازه سازمانی، ادغام ها و تصاحبات مزایای تکنولوژیکی و سایر اقدامات جهت برآمدن از پس فشارهای جهانی گواهی می دهند. این تغییرات در سطوح سازمانی اهمیت مدیریت افراد در محل کار و به خصوص برنامه ریزی و مدیریت شغلی را افزایش داده اند. به طور مستدل نیروی کار با ارزش ترین منبع سازمان های معاصر است که فراهم سازی آنها با یک مسیر شغلی با ثبات یک رابطه برنده – برنده هم برای سازمان و هم برای کارکنان ایجاد می کند. توسعه روز افزون تکنولوژی منجر به تحولات شگرف در تمام عرصه های زندگی شده و استفاده از آن در جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی موجب رضایت استفاده کنندگان از آن خواهد شد. نظریه سرمایه نیروی انسانی آغازی است بر خلاقیت و نوآوری برنامه ریزی مسیرهای شغلی اعضای سازمانی که از سیاست ها و تکنیک های مدیریت منابع انسانی جهت توسعه مهارت ها، توانایی ها و شایستگی های هدفمند برای ارائه محصولات و خدمات جدید جالب توجه، استفاده می کند. برانچ (2004) خاطر نشان می سازد که مسیر شغلی، دارایی فردی کارکنان است و سازماندهی است که مسیر شغلی کارکنان را مدیریت و برنامه ریزی می کند. با این وجود طی دهه های گذشته تصور شده که افراد، مسئول تهیه و ساخت مسیر شغلی خود هستند. از این رو مدیریت مسیر شغلی مستلزم ابتکارات سازمانی و فردی به منظور بهبود حداکثر مزایای است. توسعه مسیر شغلی فرایند پیچیده ای درباره رشد کارکنانی است که برای افراد و سازمان مفیدند. یک سیستم توسعه مسیر شغلی طراحی شده خوب، سازمان را قادر می سازد تا بر استعدادهای داخلی ارزشمند برای کارگزینی و ارتقا از طریق تطبیق مهارت ها، تجربیات و اشتیاق های فردی در جهت نیازهای سازمانی، تلنگری وارد کند. به علاوه آن می تواند نسبت به طرح جانشینی برای جذب، حفظ و انگیزه کارکنان و در نتیجه نیروی کار بهره ور تصمیمهای آگاهانه بگیرد (تیت[1]، 2001، کاپل[2] و شفرد[3]،2004،
کای[4]،2005). بنابراین توسعه مسیر شغلی باید یک سیستم مداوم مرتبط با ساختارهای منابع انسانی سازمان باشد و نه یک رویداد زمانی (لی بویتز[5] و همکاران،1998). این موارد پیوند میان سازمان و فرد را در تعریف و حفظ یک فرایند توسعه مسیر شغلی قابل تحمل مطرح می کند که مستلزم فرضیه سازی و آزمون نتایج تکنیکهای توسعه مسیر شغلی در متون و زمینه های متفاوت است.
با توجه به گسترش تکنولوژی نیاز به آموزشهای جدید در سازمانها احساس می شود. بکارگیری دانش جدید در سازمان می تواند موجب گسترش افقی شغل شده و میزان رضایت شغلی را تغییر دهد. توجه به عواملی که موجب ارتقا تعهد و رضایت شغلی می شود برای نیروی انتظامی استان لرستان بسیار با اهمیت می باشد و این نیرو در تلاش است تا عوامل موثر بر ارتقا رضایت و تعهد کارکنان خود را بررسی نماید. از این رو برای این سازمان بسیار مهم است تا به این سوال که آیا برنامه ریزی و مدیریت مسیر شغلی می تواند موجب افزایش رضایت و تعهد شغلی کارکنان خود شود، پاسخ دهد. در این تحقیق کمک خواهد کرد تا به این سوال و مشکل مهم در نیرو انتظامی استان لرستان پاسخ دهد.
1-3 اهمیت موضوع و ضرورت انجام تحقیق
نیروی انتظامی مجبور است برای برآورده نمودن نیازهای جدید جامعه، دانش و تکنولوزی سازمانی خود را ارتقا دهد. گسترش دانش و تکنولوژی جدید در سطح نیروی انتظامی استان لرستان موجب شده است تا مدیریت این سازمان دوره های آموزشی لازم برای ارتقا دانش و عملکرد پرسنل را برنامه ریزی نماید. این افراد هنگام آموزش، می بایست امور محوله سازمان خود را نیز انجام دهند. همچنین پس از پایان دوره های آموزشی تا جایگزینی کامل دانش جدید، علاوه بر استفاده از برخی روش های معمول، می بایست دانش و تکنولوژی جدید را نیز بکار گیرند. این امر موجب گسترش افقی وظایف آنها می شود. اگرچه گسترش شغلی در کوتاه مدت موجب کاهش خستگی و افزایش رضایت می شود، اما در دراز مدت می تواند موجب نارضایتی و کاهش تعهد پرسنل گردد. این که چقدر نیروی انتظامی استان لرستان عملکرد موفقی خواهد داشت بستگی به پرسنل آن دارد. لذا پرسنل راضی، با انگیزه و متعهد، کارایی سازمان را افزایش داده و عملکرد آن را موثرتر خواهند کرد. در حال حاضر با گسترش شغلی پرسنل نیروی انتظامی استان لرستان، میزان تغییر در رضایت و تعهد پرسنل آن بوضوح مشخص نمی باشد. با جرای این تحقیق، نیروی انتظامی استان لرستان خواهد توانست تاثیر مدیریت و برنامه ریزی انجام شده برای مسیر شغلی پرسنل خود را بررسی نماید و از میزان تاثیر آن بر رضایت و تعهد ایجاد شده در پرسنل خود آگاهی یابد و برای افزایش کارائی سازمان برنامه ریزی نماید.
1-4 فرضیات تحقیق
فرضیه 1: برنامه ریزی مسیر شغلی رابطه مثبت بر تحقق توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 2: مدیریت مسیر شغلی رابطه مثبت بر تحقق توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 3: رضایت شغلی رابطه مثبت با توسعه مسیر شغلی دارد.
فرضیه 4: تعهد مسیر شغلی سطح رضایت را با توسعه مسیر شغلی افزایش می دهد.