گسترش وب در دنیای امروز موجب تحولات عمیقی در تاریخ زندگی بشر شده است به طوری که با تغییر رویکرد اطلاع رسانی و خدمتدهی؛ لزوم ارائه خدمات و اطلاعات در وبگاهها به امری ضروری و بایسته تبدیل شده است. بهدلیل قرار گرفتن در فضای جدید به ناچار میبایست استانداردها و دستورالعملهای خاص این فضا را طرحریزی و رعایت نمود. از یک سو قالب و زبان وب را برای ایجاد وبگاهها رعایت نمود و از دیگر سو محیطی را ساخت که برای کاربر طبیعی به نظر رسد.
به منظور اطمینان از این موضوع که طراحی وبگاهها و با سیستمهای نرمافزاری برای کاربرد انسانی مناسب طراحی شده باشد؛ از شاخص تجربه کاربری[1] استفاده میشود. تجربه کاربری استانداردی است که کیفیت تجربه کاربر؛ هنگام تعامل با یک محصول یا سیستم مورد سنجش قرار میدهد.
بهدلیل نقش مهم تجربه کاربری در کارایی و رضایت کاربران وبگاهها؛ این تحقیق بهدنبال پاسخ به این سوالات است که شاخص های تجربه کاربری وب گاه های مورد تحقیق چیست؟ اثر شاخص های تجربه کاربری وب گاه های مورد تحقیق بر یکدیگر چگونه است؟ اوزان شاخص های تجربه کاربری وب گاه های مورد تحقیق چه مقدار است؟ رتبهبندی پنج وبگاه مورد مطالعه از نظر تجربهی کاربری چگونه است؟
2-1- بیان مسئله
تجربه کاربری میزانی است که یک محصول میتواند توسط کاربران خاصی برای رسیدن به هدفی معین، مورد استفاده قرار گرفته و در حین استفاده، ضمن داشتن اثربخشی و کارایی، رضایت کاربر را در زمینه مورد استفاده تأمین کند (ISO 9241-11, 1998).
تحقیقات نشان میدهد مردم در 60 درصد اوقات نمیتوانند اطلاعاتی که در پی آن هستند را در وبگاهها پیدا کنند. این میتواند به هدر رفتن زمان، کاهش بهرهوری، افزایش ناکامی و نارضایتی و عدم مراجعه مجدد به وبگاهها و از دست رفتن پول منجر شود (Vice-chancellor, 2008).
رتبه بندی وبگاهها بر اساس تجربه کاربری بدون شناخت شاخصه ها و زیرمعیارها و اوزان آن امکان پذیر نیست، همچنین شاخصههای
تجربه کاربری بسته به نوع فعالیت وبگاهها متفاوت هستند که میبایست برای رتبه بندی آن ها پس از تعیین شاخصها و اوزان آن، از روش های تصمیمگیری چند شاخصه استفاده کرد. این تحقیق قصد دارد تا با مطالعه بر روی وبگاههای مورد نظر تجربه کاربری آن ها را با بهره گرفتن از روش ANP مورد بررسی قرار دهد.
3-1- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
الف: نظری
مسألهای که در ایجاد ارتباط بهینه بین مخاطبان و سازمانها از طریق وبگاه نقش حیاتی ایفا میکند، تجربه کاربری وبگاهها و ضرورت وبگاه بهعنوان یک ابزار برای اطمینان از این موضوع که سیستمها و محصولات برای کاربرد انسانی؛ مناسب طراحی شده باشند و کاربران در حین استفاده از آن ضمن داشتن اثربخشی و کارایی؛ به هدف مورد نظر خود در زمینه مورد استفاده برسد.
ب: کاربردی
در صورتی که کاربران در مراجعه اول به وبگاه اطلاعات مورد نیاز خود را بدست نیاورند، 40 درصد از آنها دیگر به وبگاه مراجعه نخواهند کرد (Nielsen and H. Loranger, 2006).
مطالعات رفتار کاربر در وب نشان میدهد که کاربران در مواجهه با وبگاههایی که طراحی نامناسب دارند بردبار نیستند. آن ها طالب آموختن چگونگی استفاده از صفحات ابتدایی نیستند. آن ها مایلند بلافاصله پس از مرور صفحه آغازین و در حداکثر ظرف چند ثانیه قادر به درک عملکرد وبگاه باشند احتیاج به چیزی مثل کلاس یا کتابچه آموزشی نداشته باشند (Nielsen, 2003).
بدیهی است که کاربران برای استفاده از وبگاهها و دریافت خدمات از آن، وقت و انرژی زیادی را صرف نمی کنند و در صورتی که نتوانند به مقصود خود در زمینه مورد نظر برسند وبگاه را ترک میکنند. بنابراین توجه به تجربه کاربری که در تعامل با کاربر با ساخت محیط مناسب، وی را به هدف هدایت کند و از کار با آن راضی نگه دارد، امری لازم و ضروری است.
4-1- اهداف تحقیق
الف: اهداف کلی
ارزیابی تجربه کاربری وب گاه های مورد تحقیق که با شهروندان و کاربران بیشترین تعامل کاری را دارند، می باشد.
ب: اهداف ویژه
1- شناخت شاخص های تجربه کاربری متناسب وب گاه های مورد تحقیق با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه ای
2- تعیین مقدار وزن شاخص های تجربه کاربری وب گاه های مورد تحقیق با بهره گرفتن از روش تحلیل فرایند شبکه
5-1- روش تحقیق
این تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی است، در تحقیقات کاربردی نتایج دانش و تکنیکها در محیطهای واقعی مورد استفاده قرار گرفته و کاربردهای نوین و مناسب آن ها کشف می شوند. این تحقیق بر مبنای ماهیت و روش، از نوع روش توصیفی موردی محسوب می شود. در روش توصیفی موردی (ژرفا نگر)؛ حوزه تحقیق یک مورد خاص نظیر یک فرد یا یک گروه و یا یک جامعه محدود است و پژوهشگر در آن تلاش می کند ویژگیهای خاص آن یک مورد را به طور جامع بررسی کند. موردی بودن پژوهش این امتیاز را دارد که محقق می تواند به نتایج دقیقتر و عمیقتری از آن دست پیدا کند (سرمد و دیگران،1382).
[1] User Experience
با گذر از اقتصاد سنتی مبتنی بر منابع به اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به یکی از دارایی های اساسی سازمانها تبدیل شده است و مدیریت آن امری ضروری به نظر می رسد. در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قراردارند. بر خلاف منابع سنتی تولید ،دانش منبعی است که در ذهن افراد قفل و مخفی شده است .خلق و تسهیم دانش فعالیت نا آشکاری است که نه قابل مشاهده است و نه با اجبار قابل دسترسی است(دراکر 1994) .
اگرچه دانش اعضای سازمان برای توسعه مبنای دانش سازمانی ، ضروری است ، دانش سازمان چیزی فراتر از مجموع ساده دانش افراد است . دانش سازمانی از طریق الگوهای تعاملی منحصر به فرد میان فناوری ها ، روش ها و افراد سازمان شکل می گیرد و به آسانی قابل تقلید توسط سازمان های دیگر نیست . وجود تعامل بین فناوری ها ، روش ها و افراد در سازمان نتایج و پیامدهای عمیقی برای مدیریت دانش دارد و این بدان علت است که الگوی تعاملی بین فناوری ها ، روش ها وافراد سازمان منحصر به فرد بوده ( مختص همان سازمان بوده ) و نمی توان به آسانی آن را در بازار به فروش گذاشت بنابراین قابل تقلید توسط سازمان های دیگر نیست (اسفیدانی، کرمی، 1383).
هنگامی که پای دانش در میان باشد ناخودآگاه صحبت از مدیریت دانش نیز ضروری میشود چراکه دانش موجود در سازمان باید به نحوی مدیریت شود که به سازمان در رسیدن به اهداف و مزیت رقابتی کمک کند. امروزه مدیریت دانش به یکی از مباحث با اهمیت در عرصه جهانی تبدیل شده است . در سال های اخیر ، شرکت های موفق، پیوستن به روند دانش را آغاز نموده و مفاهیمی چون کار دانشی ، نیروی دانشی ، سازمان های دانشی ومدیریت دانش از تشدید این روند خبر می دهند.
در زمان کنونی بیش از گذشته به سازمان ها به مثابه موتورهای دانشی نگریسته می شود که به توانمندی هایی در قالب دانش و مهارت نیاز داشته و از طریق فعالیت های مبتنی بر دانش ، به تولید و عرضه کالا می پردازند به این ترتیب ، مدیریت دانش ابزاری اساسی در کسب و کار برای شرکت هایی است که می خواهند در زمینه ایجاد نوآوری و تغییر ، قواعد بازی را به اراده خویش تغییر دهند . همچنین توانایی خلق آینده به جای پیش بینی و واکنش نسبت به آن از دیگر نتایجی است که استقرار سامانه های دانش با خود به ارمغان آورده است(اسفیدانی، کرمی، 1383).
در واقع تاکید بر مدیریت دانش ، حاصل توسعه اقتصادی ، صنعتی و فرهنگی است . بسیاری از صاحبنظران اعتقاد دارند که اکنون بشر به عصر دانش گام نهاده است ، عصری که مبنای رقابت سازمان ها ، نه وابستگی به منابع طبیعی و یا بهره وری عملیاتی بلکه طراحی محصولات و خدمات متنوع و با کیفیت شده است . امروز،دانش در کنار سه منبع کار ، سرمایه و زمین که از ویژگی های جوامع کشاورزی و سرمایه ای بوده اند،در جوامع دانشی مطرح شده است(آزاد، شرافت، وکیلی، 1384).
مدیریت دانش با نوآوری ها و ابداعات در مهارت های مدیریتی و یادگیری سازمانی نقاط مشترک بسیاری دارد. ابتدا مدیریت دانش بر سیستم های اطلاعاتی متمرکز بود و سپس نیروی خود را به سوی توسعه مدیریت و سرمایه فکری و مهارت های مدیریتی تغییر داد. با بررسی و تحلیل دانش و اهمیت ویژگی های آن در حیطه عملکرد سازمان ها ، می توان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات به روز برای ادامه حیات سازمان ها به ضرورت انکار ناپذیر تبدیل شده است . به خصوص اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد، این نتیجه حاصل می شود که جامعه فرا صنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوری های نیروافزا جای خود را به فناوری های دانش افزا می دهند.
2-1- بیان مسئله
با بررسی و تحلیل دانش و اهمیت و ویژگی های آن در حیطه ی عملکرد سازمان ها می توان دریافت که بر خورداری از دانش و اطلاعات به روز برای ادامه حیات سازمان ها به یک ضرورت انکار ناپذیر تبدیل شده است. به ویژه اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه معاصر به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد، این نتیجه مهم حاصل می شود که جامعه فرا صنعتی امروز یک جامعه مبتنی بر اطلاعات است که در آن به تدریج فن آوری های نیروافزا جای خود را به فن آوری های دانش افزا می دهند .
به بیان دیگر سیتسم های اطلاعات مدیریت به تدریج جای خود را به سیستم مدیریت دانش می دهند تا سازمان ها با تبدیل اطلاعات به
دانش و خرد، بتوانند همگام با تغییرات سریع محیطی، به ایجاد تصمیمات راهبردی توفیق یابند. از این رو سازمان ها به دنبال آن هستند تا نحوه تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانش و مهارت های فردی و گروهی تبیین و روشن نمایند (Prost, 2000) و از آنجا که امروزه مهمترین ویژگی جهان رقابتی، تغییر است، سازمان ها ناگزیرند با تکیه بر دانش افراد خود به عنوان مهمترین سرمایه سازمان و بهره گیری از ایده های جدید و استفاده علمی از آن ایده ها در پیشبرد مقاصد سازمان تلاش کنند.
اگرچه در سالهای اخیر تلاشهای قابل توجه متعددی در محافل آکادمیک و تجاری برای کمک به فهم بهتر مدیریت دانش صورت گرفته است اما هنوز غلط رایجی که وجود دارد این است که مدیریت دانش با فن آوری اطلاعات مترادف فرض می شود.نتایج تحقیقات منتشر شده موید آن است که چنانچه دانشِ ضمنی در ایجاد مزیت رقابتی سازمان نقش اصلی را ایفا نماید، انگاه سرمایه گذاری در فن آوری و استفاده از آن بدون توجه به این دانش موجب از دست رفتن سریع مزیت رقابتی یاد شده می گردد. از این رو سازمانها نباید انتظار داشته باشند که این نوع سرمایه گذاری منجر به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی برای آنان گردد. لذا مهمترین مسئله در این تحقیق را میتوان به امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در صنعت حمل و نقل و شرکت حمل و نقل بین المللی خلیج فارس به عنوان مطالعه موردی و اخص نام برد.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
حرکت به سوی جامعه های مبتنی بر دانش مقوله ای است که امروزه در همه جا مورد بحث واقع می شود . ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و نفوذ آن به تمامی ابعاد زندگی بشر، پارادایم های جدیدی را پیش روی همگان قرار داده و زندگی بشر را متحول ساخته است . سازمانها نیز از این امر مستثنی نبوده و در همین راستا دچار تغییرات و تحولات زیادی شده اند. سازمانها در عصر تحولات روز افزون و شتابان، به منظور کسب مزیت رقابتی و جهت ادامه بقا و حیات و مقابله با شرایط متغیر محیطی ، به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین ، تکنیک ها و اصول نو رو آورده اند. مدیریت دانش بعنوان یکی از آخرین مباحث سازمانی مطرح شده و در همین راستا به کمک سازمان آمده است. (نوروزیان،1385)
مدیریت دانش ، علم ماندن و پیشرفت کردن در سبز فایل است و مسلح نشدن به آن به مثابه عدم استفاده از ماشین الات کشاورزی و استفاده از گاو آهن در قرن بیستم است.
مدیریت دانش منافع بیشماری را برای سازمانها به ارمغان می آورد، فرصت هایی برای صرفه جویی های اساسی، بهبودهای قابل توجه در عملکرد افراد و دیگر مزایای رقابتی را فراهم می کند. سازمان هایی که برنامه های مدیریت دانش را به کار می گیرند از مزایای آن که شامل، افزایش همکاری ها، ارتباطات سازمانی بهبود یافته، بهبود مهارت های کارکنان، اتخاذ تصمیمات بهتر، و افزایش نوآوری در سازمان است بهره می گیرند (Albert, 2009).
مدیریت دانش مورد توجه روز افزون سازمان هایی است که می خواهند منافعی را از این زمینه ی نو ظهور کسب کنند. با نگاهی به تعداد مقالات منتشر شده در خصوص این موضوع، به روند صعودی این توجه پی می بریم.
برای مثال در پایگاه اطلاعات مقالات پرو-کووست در سال 1995 حدود 45 مقاله مرتبط با این موضوع موجود بوده ، که این تعداد در سال 2006 به حدود 8000 مقاله افزایش یافته و در اوایل سال 2010 تعداد مقالات در این خصوص بیش از 23000 مورد رسیده است.
دانش قابلیتی اصلی برای سازمان هاست و بنابراین نیاز به مدیریت دارد (Skyremi, 1999). با مدیریت مناسب و صحیح دانش، هر سازمانی می تواند پایدارتر، منعطف تر، هوشمندتر، و نوآورانه تر شود؛ و در نتیجه اثربخشی و عملکرد خود را بهبود دهد (هلم و همکاران،2006).
در جهان امروز، رشد دانش در زمانه ی اخیر بسیار سریع بود به گونه ای که در قرن بیستم، 80 درصد یافته های فن آوری و دانش و نیز 90درصد تمام دانش و اطلاعات فنی در جهان تولید شده است و هر پنج سال و نیم حجم دانش دو برابر می شود و عمر متوسط آن کمتر از 4 سال و تعبیر” عصر انفجار دانش” کاملاً مبین این عصر می باشد. تمامی این مسائل و وضوح تغییرات ایجاد شده در روند اقتصاد جهانی و توجه صنایع و شرکت های پیش رو به حفظ موقعیت خود در بازارهای جهانی، باعث خلق مفهوم و دانشی جدید تحت عنوان “مدیریت دانش” گردیده است. مدیریت دانش فرایندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش یا سرمایه فکری خود می پردازد.
هر چند سازمان های بسیاری در زمینه ی توسعه ی دانش در سطوح متفاوت سرمایه گذاری کرده و موفق بوده اند، اما سازمان های بسیاری نیز با شکست مواجه شده اند. فقدان ساز و کارهای صحیح ارزیابی و پیاده سازی مدیریت دانش، این نوع سرمایه گذاری را در ذهن مدیران تنها به یک هزینه ی اضافی تبدیل کرده است. از این رو سازمان ها باید محیطی را برای اشتراک، انتقال و تبادل دانش در میان اعضای خود به وجود آورند و در بستر سازی و شناسایی عوامل زمینه ای برای استقرار مدیریت دانش در سازمان بکوشند (بالوگان،2004).
بسترها و زیرساخت های لازم جهت استقرار و کاربرد سیستم نوینی مانند مدیریت دانش از این لحاظ حائز اهمیت است که پیاده سازی این سیستم بدون توجه به آماده بودن بسترها و نقاط قوت و ضعف آنها، غالباً با شکست و ناکامی مواجه خواهد شد.
لذا محققین در این پژوهش عقیده دارند تا با بکارگیری سیستم مدیریت دانش، از طریق جریان یافتن اصولی دانش و توزیع مناسب آن در سازمان، هم بر سرعت و هم بر کیفیت خدمات سازمان افزوده خواهد شد.
4-1- جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق
تا كنون در هیچ یک ازشرکت های حمل و نقل استقرار مدیریت دانش امکان سنجی نشده است. كه با توجه به اهداف تحقیق حاضر این اقدام در زمان تعیین شده (سال 92) توسط محققین صورت خواهد گرفت؛ كه در نوع خود نوآوری محسوب میگردد.
منشاء و خاستگاه نظام دادسرا ریشه در تاریخ فرانسه دارد و چنانچه گفته شده است، از ابتدای قرن ۱۴ میلادی افرادی تحت عنوان مدعیالعموم (Procureur general) یا وكیل عمومی (Avocat general) نمایندگی پادشاه را برای حفظ منافع دولت و پادشاه نزد دادگاه عهدهدار بودهاند؛ هر چند پس از پیروزی انقلاب كبیر فرانسه (۱۷۸۹) با سكوت نسبت به عنوان دادسرا، به سازمانهای صرفاً قضایی بذل توجه شده بود، اما قانون اساسی، دستگاه دادستان كل (Ministere public) را به شكل امروزی ایجاد کرد. بر این اساس كه در معیت هر دادگاه، دادستان (Commissaire du Government) و دادیار (Substitut) برای دفاع از حقوق عمومی حضور داشته باشد.» دادستان در شهرستان به نمایندگی از دادستان كل و با كمك دادیاران در دادگاهها حضوردارد، دادستان كل فائق بر دادسراهاست؛ در دیوان كشور فرانسه نیز یک دادستان و ۱۷ دادیار حضور دارند و هر شعبه، یک رئیس، ۱۵ مستشار و ۳ دادیار و یک منشی شعبه دارد[1]
در انگستان: دادستان كل (Attorney general) عالیترین نماینده قانونی دولت است ولی عضو كابینه نیست؛ او بر تعقیب جرایم مهم نظارت میكند و مشاور دولت در امور حقوقی و رئیس كانون وكلا (Bar) است.» در این كشور دادسرا به جای محاكم به پلیس وابسته است. براساس «قانون پیگیری كیفری جرایم» سال ۱۹۸۵ میلادی در حقوق انگلیس، تعقیب و پیگرد كیفری در دست و اختیار مطلق دادستان است. این اختیار از جهت نظری از طرف شاه (دولت) بر عهده دادستان گذاشته شده است و اگرچه پلیس در بیشتر موارد، پیگرد كیفری را آغاز میكند، ولی مسؤولیت پیگرد شخص متهم و متخلف، پس از طرح آن بر عهدۀ دادستان و بخش پیگرد عمومی (اداره مستقل خدمات پیگرد شاهی) قرار دارد.
در ایران:
اصولا هم به لحاظ سیستم دستگاه قضایی و همچنین ساختار دادسرا و صاحب منصبان و نیز سلسله مراتب در دادسرا میتوان گفت که مثل بسیاری از کشور ها کاملا تحت تاثیر حقوق فرانسه است. پیش از انقلاب دادسراها تحت ریاست عالیه وزیر دادگستری که ریاست قوه قضائیه را داشت با حفظ آن جایگاه و نظم فعالیت میکردند. دادسرای کل و دادستان کل بر دادسراهای استانها و شهرستانها نظارت میکردند.
ماده (۱۷) «قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری» مقرر میکرد که دادستان کل کشور بر کلیه دادسراهای کشور نظارت دارد و پیشنهادات لازم را به وزیر دادگستری ارائه میدهد. بر این مبنا دادسرای دیوان عالی کشور، دادسرای دادگاه استان و دادسرای شهرستان طی یک سلسه مراتب سازمانی، تحت تولیت و ریاست مدعی العموم کل کشور (دادستان کل) قرار داشتند؛ هر چند این نهاد عالی قضایی پس از انقلاب فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشته است اما بر مبنای پیشینه و رویه ۸۰ ساله و عرف جاری قضایی به عنوان نهاد مدعی العمومی در گستره کشوری ایفای نقش می کند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دادسرای استان از نظام قضایی حذف شد و دادسرای شهرستان هم به دادسرای عمومی و انقلاب تبدیل شد. دادستانی کل هم از همان ابتدا در معیت دیوان عالی کشور به فعالیت ادامه داد.[2]
پس از بازنگری قانون اساسی تغییراتی در این مسأله ایجاد شد. در جایگاه دادستانی کل تغییری ایجاد نشد اما رئیس دادستانی کل از آن جایگاه ویژهای که داشت به یک زیرمجموعه تبدیل شد، یعنی منصوب رئیس قوه قضائیه گردید. یعنی از آن حالت مستقل و فعال به شکل یک زیرمجموعه و مرئوس قرار گرفت. اما از این مسائل ظاهری که بگذریم، الان ما در قانون آیین دادرسی کیفری قریب به ۵۵ مورد مسئولیت و اختیار قانونی مصرح در وظایف و اختیارات دادستان کل داریم، یعنی دادستان کل از نظر قانون علاوه بر اختیارات ستادی، اختیارات قضایی هم دارد. در قانون اصول تشکیلات عدلیه مواد ۴۹، ۵۰، ۵۳ و ۵۴ به جایگاه دادستانی کل اختصاص یافته است. برای دادستانی کل در این قانون یک جایگاه خاصی با دو وظیفه اصلی پیشبینی شده است. در آن جا بیان شده که دادستان کل کشور مسئولیت و منصب مدعی عمومی کل کشور را بر عهده دارد که در ذیل این وظیفه به صراحت بیان شده که وظیفة اصلی و اساسی مدعی عمومی کشور عبارت است از:
۱. حفظ حقوق شهروندی در کل کشور
۲. نظارت بر حسن اجرای قوانین.
در ذیل اجمالا به برخی وظایف دادستان اشاره میشود:
بالاترین مقام دادسرا، دادستان است که بسیاری از وظایف دادسرا زیر نظر وی و بعد از تعیین این مقام انجام میشود.
اولین وظیفه قضایی دادستان ریاست بر دادسرا است. دادستان رییس دادسرا محسوب میشود و همه امور در دادسرا تحت نظارت دادستان انجام میشود.
دادستان رییس ضابطان است و بر امور ضابطان و حسن انجام وظیفه آنان ریاست و نظارت دارد و ضابطان تحت تعلیم دادستان انجام وظیفه میکنند. با اشاره به اینکه برخی جرایم جنبه حق الناسی، برخی حق الهی و برخی واجد هر دو جنبه هستند، در بیان سومین وظیفه قضایی دادستان میگوید: وظیفه تعقیب جرایم دو نوع اخیر با دادستان است. چهارمین وظیفه دادستان را تقسیم کار با توجه به درجه اهمیت جرایم و تجربه قضات دادسرا بین آنان میتوان نام برد. نظارت بر انجام تحقیقات بازپرس، وظیفه قضایی دیگری است که قانون بر عهده دادستان قرار داده است. با اینکه بازپرس، مقام تحقیق پروندههای جزایی و مستقل است، دادستان هر زمان میتواند پرونده را بخواهد و مطالعه کند و از بازپرس تکمیل تحقیقات را درخواست کند و بازپرس در انجام نظر دادستان در جهت تکمیل تحقیقات باید متابعت کند.
از دیگر وظایف دادستان صدور کیفرخواست است. با این توضیح که با احراز جرم در دادسرا و تکمیل تحقیقات، چنانچه دادستان با نظر قاضی تحقیق اعم از بازپرس یا دادیار موافق باشد، در همه جرایم اعم از عمومی یا خصوصی، کیفر خواست صادر میکند.
وظایف اداری دادستان عبارتند از: حفظ حقوق صغار، مجانین و غایب مفقودالاثر که در این ارتباط، واحدهای امور سرپرستی محجوران در دادسراها وجود دارد که زیر نظر دادستان اداره میشود.
بیان مسئله
در کشور ما، دادسرا به ریاست دادستان، عهده دار کشف جرم، تعقیب متهم به جرم، اقامه دعوی از جنبه حق اللهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی، اجرای حکم و همچنین رسیدگی به امور حسبیه وفق ضوابط قانونی، می باشد. اما ریاست بر دادسرا عمده وظایف دادستان یا مدعی العموم نیست!در بحث وظایف و اختیارات دادستان در قانون مجازات اسلامی، بیش از ۴ وظیفه، در بحث ارتباط با اجرا و امور زندانیان، بیش از ۴۶ وظیفه، در بحث وظایف مرتبط با امور بین الملل، ۹ وظیفه، در بحث امور اداری، ۱۷ وظیفه، در بحث وظایف و مسئولیت های وی در رابطه با سایر وزارتخانه ها و سازمان ها، ۱۰۰ وظیفه، در بحث سایر قوانین و مقررات، ۳۶ وظیفه، در بحث امور حسبی،و کلا حدود ۱۰۲ وظیفه برای دادستان برشمرده شده است این فرایند در قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه دچار تحولی عظیم گشته به این صورت که دادستان در آیین دادرسی کیفری فرانسه بیشتر به عنوان طرف دعوای عمومی انجام وظیفه می کند تا یک نهاد قضایی تعقیب جرایم و هیچگونه حقی در جهت انجام تحقیقات از متهم را ندارد و همچنین هیچ اختیاری در باز داشت متهم نیز عهده دار نیست و برای انجام این امور نهادهای قضایی کاملا مستقل از دادسرا شکل گرفته است که دادستان نمی تواند نسبت به عملکرد انها دخالت کند و تنها می تواند به تصمیماتی که از شعب تحقیق گرفته می شود اعتراض نما ید و قاضی تحقیق به صورتی کاملا مستقل از دادسرا اقدام می نماید و دیگر تحت نظارت دادستان انجام وظیفه نمی کند و از نظر سلسله مراتبی نیز فقط نسبت به رییس شعبه تحقیق پاسخگو می باشد و نظارت بر قاضی تحقیق نیز فقط توسط رییس شعبه تحقیق انجام گرفته و دادستان هیچ گونه دخالتی در روند تحقیقات ندارد در انگلیس بسیاری از وظایف دادستان به عهده پلیس می باشد. در برخی جنبههای بنیادین، اختیارات پلیس انگلستان متفاوت از آنهایی است که پلیس فرانسوی دارد
اهداف
هدف از نگارش این پایان نامه:
-. تبیین اختیارات دادستان در حقوق کیفری ایران ,فرانسه و انگلستان و بیان نقاط ضعف و قوت آن در هر یک از این سه کشور طی یک بررسی تطبیقی می باشد.
-. مقایسه نقش دادستان به عنوان طرف دعوا یا یک نهاد عمومی تعقیب و تحقیق از جرم در رسیدگی کیفری و ایجاد عدالت در جامعه
-.بررسی عملکرد دادستان در سه کشور از جهت حفظ نظم عمومی و رعایت حقوق مرتکبین جرم
سوال اصلی
-تفاوت اختیارات دادستان در کشور های ایران فرانسه و انگلستان در چیست؟
– دادستان در حقوق ایران از نظر جایگاه و اختیارات تحت تاثیر کدامیک از دو کشور فرانسه و انگلستان است؟
-تفکیک اختیارات دادستان در حقوق کیفری فرانسه تا چه میزان به تحقق عدالت کیفری کمک کرده است؟
-محدودیت اختیارات دادستان انگلستان نسبت به ایران در یک رسیدگی کیفری تا چه میزان بر حفظ نظم عمومی موثر است؟
فرضیه ها
۱: به نظر می رسد در مقام مقایسه نظام دادرسی در ایران و فرانسه میتوان گفت حدود اختیارات و حیطه عمل در دادسرا و راس آن یعنی دادستان تا حدود زیادی متاثر از نظام حقوقی فرانسه قرار دارد ولی دادستان در ایران از اختیارات و ازادی عمل بیشتری برخوردار است.
2.به نظر می رسد دادستان در حقوق فرانسه بیشتر یک طرف دعوا است و اقامه کننده دعوای عمومی است تا یک مقام تحقیق از جرایم.
3: به نظر می رسد دادستان در انگلستان نسبت به همتای خود در فرانسه و ایران دارای جایگاه متفاوت و اختیارات محدودتری می باشدو هیچگونه تفوقی نسبت به پلیس و سایر دستگاه های تعقیب این کشور ندارد.
روش تحقیق:
روشی که در ارائه این تحقیق به کار گرفته شده است . به صورت مطالعه کتابخانه ای و استفاده از پایان نامه ها و مقالات و منابع اینترنتی است.
روش گردآوری اطلاعات
روش كار نگارنده برای جمع آوری اطلاعات، از روش كتاب خانه ای است، به این صورت كه کتب و مقالات نوشته شده مرتبط با موضوع پایان نامه به دقّت مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته ؛ سپس مطالب مرتبط با موضوع پایان نامه فیش بندی و در پایان فصل بندی می شود.
ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گرد آوری اطلاعات فیش برداری می باشد، که روشی معمول در پایان نامه های علوم انسانی است؛ به این صورت كه کتب و مقالات نوشته شده و همچنین شبکه های کامپیوتری مرتبط با موضوع پایان نامه به دقّت مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل و فیش بندی قرار گرفته؛ سپس این فیش ها مرتب و فصل بندی میگردد
پیشینه تحقیق:
در زمینه اختیارات دادستان در آیین دادرسی کیفری ایران کتابها و مقالات متعددی چاپ شده است از جمله کتب ایین دادرسی کیفری دکتز اشوری و دکتر خالقی همچنین در زمینه اختیارات دادستان در حقوق کیفری انگلستان و فرانسه نیز چند کتاب و مقاله ترجمه شده است مثل کتاب آیین دادرسی کیفری دکتر تدین و آقای گودرزی و خانوم مقدادی و همچنین پایان نامه با عنوان:قرارهای منتهی به بازداشت متهمنوشته کریم حبیب پروین ولی تا کنون در جهت مقایسه اختیارات دادستان در این سه کشور و بیان اختلافات و نقاط ضعف و قوت آن به صورت تتبیقی اقدامی انجام نشده است.
1-1ساختار دادسرا در ایران
دادسرا از چهار واحد عمده تشکیل می شود که تحت ریاست دادستان انجام وظیفه می نمایند. این چهار واحد عبارتند از:
– شعبه های بازپرسی
– شعبه های دادیاری
– واحد اجرای احکام
– واحد سرپرستی
دادستان مقام قضایی است که از سوی رییس قوه قضاییه منصوب می شود . وظایف و اختیارات دادستان بسیار گسترده و متنوع می باشد , این وظایف را می توان به سه دسته تقسیم نمود :
1-1-1 وظایف قضایی دادستان
وظایف قضایی دادستان عبارتند از:
۱ – حفظ حقوق عمومی
از طریق جمع آوری دلایل و حفظ آنها و جلوگیری از فرار متهم و اظهارنظر نهایی راجع به توجه یا عدم توجه اتهام به متهم و طرح کیفرخواست در دادگاه و دفاع از کیفرخواست و تعقیب موضوع در دادگاه تا پایان دادرسی و اجرای حکم .
۲ – مداخله در امور حسبی
از طریق رسیدگی مقدماتی به تقاضای نصب قیم و ضم امین و نظارت بر اموال صغار و مجانین و افراد غیررشید و طرح قضایا در دادگاه و نظارت بر اقدامات قیم و امین به منظور حفظ حقوق صغار مجانین ، افراد غیررشید و مفقودالاثر و مجهول المکان . همچنین رسیدگی مقدماتی به وضعیت تاجر ورشکسته و طرح موضوع در دادگاه و نظارت بر اقدامات مدیر تصفیه و نیز حفظ و نگهداری اموال مجهول المالک و بلاوارث[3] .
هرگاه به علت عدم کفایت دلیل قرار منع تعقیب صادر و قطعی شده باشد دیگر نمی توان متهم را به همان اتهام تعقیب کرد مگر بعد از کشف دلایل جدید که در این صورت فقط برای یک مرتبه می توان به درخواست دادستان وی را تعقیب نمود . این درخواست دادستان لازم است در دادگاه عمومی یا انقلاب ( با اقتضاء نوع جرم و صلاحیت ذاتی این مراجع ) مطرح شود . در صورتی که دادگاه مجوز تعقیب متهم را بدهد مجدداٌ پرونده علیه متهم گشوده شده و تعقیب انجام خواهد گرفت. در صورتی که دادگاه با تعقیب مجدد متهم موافقت نکند ، پرونده همچنان در بایگانی خواهد ماند .
1-1-2 وظایف اداری دادستان
این وظایف عبارتند از:
۱ – نظارت بر امور اداری دادسرا . از طریق نظارت بر کار کارکنان دادسرا و تقسیم کار واحدهای تحت نظارت.
۲ – نظارت بر اقدامات ضابطان دادگستری از حیث وظایفی که به عنوان ضابط برعهده دارند
۳ – صدور گواهی عدم سوء پیشینه : با استناد به ماده 20 آییننامه سوابق قضایی، با توجه به دسترسی به سوابق كیفری افراد از طریق شبكه سراسری رایانه بانك اطلاعات متمركز پلیس آگاهی كشور و تسریع در صدور گواهی عدم سوء پیشینه، متقاضیان میتوانند علاوه بر دادسرای محل صدور شناسنامه خود به سایر دادسراهای عمومی و انقلاب نیز مراجعه نمایند
1-1-3 وظایف دادستان در برابر سایر نهادها و سازمان ها
۱ – عضویت در هیأت اجرایی انتخابات ریاست جمهوری ، مجلس شورای اسلامی و همه پرسی
۲ – دستور معدوم نمودن مواد تقلبی و فاسد.
۳ – دستور تخلیه خانه های سازمانی
۴ – دستور تخلیه مراکز فساد
۵ – دادن پاسخ به کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی
1-2واحدهای مختلف دادسرا
واحدهای مختلف مستقر در هر دادسرا شامل شعبه های بازپرسی ، دادیاری و واحدهای اجرای احکام و سرپرستی میباشد.
1-2-1شعبه های بازپرسی
هر دادسرا با توجه به حجم پرونده و نیازهای تشکیلاتی دارای شعبه های بازپرسی می باشد . در برخی از دادسراها ممکن است فقط یک شعبه بازپرسی وجود داشته باشد .
بازپرس مقامی قضایی است که در محدوده وظایف خود از استقلال نسبی در برابر دادستان برخوردارمیباشد و همیشه ملزم به تبعیت از دادستان نیست . بازپرس در موارد خاصی به موجب قانون می تواند با دادستان در ابراز نظریات قضایی اختلاف کند که در این صورت مرجع حل اختلاف دادگاه عمومی یا انقلاب بر حسب نوع جرم خواهد بود. وظیفه بازپرس اصولاٌ تحقیق در مورد جرائم مهم و جمع آوری بی طرفانه دلیل به سود یا به زیان متهم می باشد [4].
[1] بوریکان, ژان ,آن ماری سیمون,آیین دادرسی کیفری,ترجمه تدین,خرسندی,سال 1389ص34
[2] معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه، دادسرا و دادستان ،ج اول، قم، ۱۳۸۲.ص110
[3] گلدوست جویباری، رجب، کلیات آیین دادرسی کیفری، تهران، انتشارات جنگل،چ اول، ۱۳۸۶.ص28
[4] گلدوست جویباری، رجب، همان ص32
در سال های اخیر، مفهوم استراتژی در ادبیات سازمانی و توسط محققان مالی بصور قابل توجهی مورد توجه قرار گرفته است. در شواهد نظری، استراتژی به عنوان اراده و برنامه ریزی سازمان برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمانی و پیش بینی منابع لازم برای دستیابی به این اهداف، تعریف شده است. استراتژی واحدهای انتفاعی، ممکن پیامدهای مختلفی را برای آنها در پی داشته باشد. از این جهت، انتخاب یک استراتژی مستلزم تحلیل اطلاعات جاری شرکت و تامل در خصوص نتایج آن می باشد.
یکی از نتایج اتخاذ استراتژی های متفاوت در شرکتها، تاثیرات آن بر رفتارهای گزارشگری مالی آنها میباشد که ممکن است بسیار مورد توجه مدیران و مالکان قرار گیرد. زیراکه امروزه اطلاعات یک وسیله و ابزار راهبردی مهم درتصمیم گیری محسوب می شود و بدون شك كیفیت تصمیمات نیز بستگی به صحت، دقت و به هنگام بودن اطلاعاتی دارد كه در زمان تصمیم گیری در اختیار افراد قرار می گیرد. در بازار های مالی، این اطلاعات می تواند به صورت نشانه ها، علائم، اخبار و پیش بینی های مختلف از داخل یا خارج شركت انعكاس یابد و در دسترس سهامداران قرار گیرد و باعث ایجاد واكنش ها و در نتیجه تغییراتی در قیمتهای سهام می گردد(نورالحق و همکاران[1]،2013).
محافظه کاری به عنوان یکی از اصول محدودکننده حسابداری، سالها است که مورد استفاده حسابداران قرار میگیرد و علی رغم انتقادت فراوان بر آن، همواره جایگاه خود را در میان سایر اصول حسابداری حفظ نموده است. به طوری که می توان دوام و بقای محافظه کاری در مقابل انتقادات وارده بر آن در طول سالیان طولانی را گواهی بر مبانی بنیادین این اصل دانست. همچنین میتوان از محافظه کاری به عنوان مکانیزمی نام برد که اگر به درستی اعمال شود، منجر به حل بسیاری از مسایل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی خواهد شد که به طور کلی از شکاف روز افزون بین مدیران و تأمین کنندگان منابع مالی واحدهای تجاری ناشی میشود . با توجه به اهمیت نقش محافظه کاری، نیاز به معیارهایی برای سنجش دقیق آن در گزارشگری مالی ضروری به نظر میرسد.
هدف تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این فصل باعنوان كلیات تحقیق، نگاهی كلی به پژوهش می نماید و خواننده را با آنچه قرار است تجزیه و تحلیل گردد آشنا می سازد. بر این اساس، در فصل حاضر، ابتدا مساله اصلی و ضرورتهای انجام تحقیق تبیین می شود. سپس فرضیات تحقیق و کلیاتی از جامعه آماری مورد مطالعه و روش های موردنظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بتشریح می شود. در پایان فصل، متغیرها و واژه های كلیدی، ارائه و بلحاظ عملیاتی تعریف میشوند.
1-2)بیان مسئله اصلی تحقیق
به نظر بسیاری از صاحب نظران مالی، مهمترین وظایف مدیریت در حوزة مالی، تصمیم گیری در مورد چهار موضوع اصلی است؛ تصمیمات سرمایهگذاری(بودجهبندی سرمایهای)، تصمیمات تأمین مالی، تصمیمات تقسیم سود سهام در شركتهای سهامی و تصمیمات مربوط به سرمایه درگردش. این تصمیمات به هم وابسته بوده و باید در جهت حداكثر كردن ارزش شركت برای صاحبان سهام اتخاذ شوند.
مفهوم استراتژی در ادبیات سازمانی، در دهه 1950 توسط محققان دانشگده اقتصاد هاروارد توسعه داده شده است(اسنو و هَمبریک[2]، 1980). طبق تعریف چَندلر، استراتژی یعنی”تعیین اهداف بلند مدت سرمایهگذاری و استفاده از منابع لازم برای اجرای این اهداف” . مینتزبرگ[3] (1987) استدلال میکند که یک استراتژی سازمانی به یک طرح، الگو، موقعیت و چشم انداز شرکت و یا صنعت اشاره میکند.
در این مطالعه، ما روی اجرای استراتژی کسب و کار با بهره گرفتن از شاخصهای علمی پیشنهاد شده توسط اِسنو و هَمبریک تمرکز خواهیم کرد. اِسنو و همبریک(1980) تاکید کردهاند که تحقیق میلز و اِسنو [4](1978) جهتگیری استراتژیک یک سازمان را بصورت کاملی توصیف کرده اند.
میلز و اِسنو (1978)، با مطالعاتی در عرصه سازمان های صنعتی، با بهره گرفتن از دو معیار«پویای بازار» و «جهت گیری رقبا» که در مقاله امری و تریست (1965) مطرح شدهاند، محیطها را به چهار دسته، تقسیم و برای هر یک از این محیطها نوعی استراتژی خاص را پیشنهاد کردند. این استراتژیها عبارت بودند از تدافعی، اکتشافی، واکنشی و تحلیلی. این استراتژیها نشان میدهد که سازمان، در هر وضعیت محیطیای؛ چگونه قلمروی خود را باید انتخاب کند، چگونه فناوریها را سازماندهی کند، و چگونه دست به نوآوری بزند.
میلز و اِسنو (1978) همچنین بر این نکته تاکید کردهاند که استراتژی اکتشافی و مقاومتی بیشترین نوع تأثیر را دارند.
در این تحقیق بر اساس پیشنهاد (اِسنو و هَمبریک 1980) شرکتها را بر اساس استراتژی اکتشافی و مقاومتی طبقهبندی خواهیم نمود.
میلز و اسنو (1978) و همبریک (1983) تاکید میکنند که شرکتهای اکتشافی تعهد قویتری نسبت به توسعه محصول، نوآوری و تغییر در محصول دارند. این شرکتها در محیطهای کسب و کار نسبتاً غیر قابل پیشبینی حضور دارند و از طریق بررسی مداوم بازار برای کشف فرصتهای جدید تلاش می کنند. شرکتهای اکتشافی بهرهوری در گِرو نوآوری را ترویج میدهند. این شرکتها در محیطهای که به کندی تغییر میکنند پیشرفت میکنند.
در مقابل شرکتهای مقاومتی روی بهرهوری عملکرد و سطح کم توسعه محصولات و دفاع از بازار خود تاکید میکنند( میلز و اِسنو 1978). همبریک (1983) توضیح میدهد که شرکتهای مقاومتی تمایل بیشتری به رقابت در قیمت، تحویل و یا کیفیت کار دارند؛ شرکتهای مقاومتی سرمایهگذاری عظیمی در فرایند مهندسی انجام میدهند و دارای ساختار مکانیکی هستند و تحت تأثیر مدیریت تولید و حسابداری قرار دارند.
به منظور بررسی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و کیفیت سود به 3 تئوری زیر استناد میکنیم:
تئوری نمایندگی(جِنسن و مکلینگ، 1976) تئوری هزینه سیاسی (واتز و زیمرمن، 1978)، تئوری هزینه معاملات ( کایس، 1976).
به اعتقاد جنسن و مکلینگ (1976)، رابطهی نمایندگی که بر اساس آن یک یا چند نفر مالک، شخص دیگری را به عنوان نماینده یا عامل از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به وی تفویض میکنند، دارای هزینههایی نظیر، مخارج نظارت مالکان بر عملکرد نماینده، مخارج التزام و زیآن های باقیمانده است.
جنسن و مکلینگ (1976) معتقدند که مدیران، در اتخاذ تصمیمات منافع خویش را در اولویت قرار میدهند. بطوریکه اگر منافع مدیران و مالكان شركت، همسو باشد؛ تصمیمات مدیران در راستای منافع شركت خواهد بود، و چنانچه منافع مدیران و مالكان شركت، همسو نباشد؛ تصمیمات مدیران در راستای منافع شخصیشان خواهد بود. بر طبق اعتقاد جنسن و مکلینگ میتوان اینگونه استدلال نمود که مدیران در اتخاد تصمیات استراتژیک شرکت، با دستکاری در سود حسابداری (مدیریت سود) در جهت منافع خویش گام برمیدارند. همچنین هر دو تئوری هزینه سیاسی (واتس و زیمرمن 1978) و هزینه معامله (كایس، 1937) به انگیزههای مدیران برای بكارگیری روش های حسابداری منفعت جویانه اشاره دارند(نورالحق و همکاران، 2013).
طبق تئوری هزینه سیاسی، واتز و زیمرمن[8] (1978) استدلال میکنند که در تصمیمگیریهای مدیریتی (شامل تصمیمات حسابداری) مدیران باید محیطهای نظارتی کلان را مورد بررسی قرار دهند. به دنبال آن میگوید که صورتهای مالی حسابداری برای کمک به تصمیمات در اختیار عموم قرار میگیرد، و بر تصمیمات آنها تاثیر دارد. و زمانی که ذهن جامعه به سمت شرکتی با رشد بالا میرود عموم مردم و نمایندگان آن ها (دستگاه های ناظر) این رشد را با منفعت جویی مالكان شرکت مرتبط میدانند و به دنبال راهی برای کم کردن سود آن شرکتها با مالیاتها، دعویهای انحصاری، مقررات تولید و یا کاهش کمکها و پاداشهای دولتی میگردند؛ که همه اینها باعث کاهش سود شرکت خواهد شد(همان منبع).
مدیرانی که باور دارند، سازمانهایشان پتانسیل رسیدن به سودهای بالا را دارد ممکن است بر اعمال نفوذ بر دیدگاه سرمایهگذاران و عموم از شرکتشان تلاش کنند. این تلاشها میتواند توسط کارمندان دولتی و یا افزایش محافظه کاری حسابداری انجام شود. (واتز و زیمرمن 1978) استدلال کردهاند که محافظه کاری، خوشنامی شرکت را به وسیله تغییر چهره شرکت از سودده به شرکت کم سود در پی دارد. مدیران شرکتهای با استراتژی کسب و کار اکتشافی، تاکید کمی بر کاهش هزینههای معاملات دارند و در عوض، سود بالقوه را برای دوره های حسابداری آتی حفظ میکنند که برای شرکت و مدیران آن، مفیدتر میباشد. چنین رویکردی، منجر به افزایش سطح محافظه کاری در شرکتهای دارای استراتژی اکتشافی میشود. این نگرش بازار سرمایه نسبت به شرکتهای اکتشافی، ممکن است باعث شود مدیران این شرکتها به جای تلاش در جهت بیش نمایی سودهای جاری، آنها را برای دوره های آتی، نگه دارند. این رویکرد، بطور بالقوه، منجر به افزایش سطح محافظه کاری می شود(همان منبع).
از طرفی مالکان شرکتهایی که استراتژی مقاومتی را اتخاذ میکنند، تمایل دارند که انتظارات خود را روی عملکرد مالی جاری قرار دهند؛ زیرا این شرکتها ذاتاً با ثباتتر و دارای ریسک کمتر برای سرمایهگذاران هستند. در نتیجه، زمانی که در خصوص رویههای حسابداری تصمیمگیری میشود؛ شرکتهای با استراتژی مقاومتی؛ برای حفظ سطح خاصی از سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی، اقدام به نگهداری شرایط فعلی می کنند. شرکتهای با استراتژی مقاومتی دستیابی به بازدهی کوتاه مدت را مدنظر قرار می دهنداقدام به مدیریت سود می نمایند.
همچنین مدیران واحدهای انتفاعی در اتخاد استراتژی های شرکت، لازم است که شرایط محیطی و اقتصادی را موردنظر قرار دهند. زیراکه تغییرات در شرایط اقتصادی، نیروهای عرضه و تقاضا را در شرایط رقابتی، بطور چشمگیری، تغییر میدهد. از این رو، راهبردهای تجاری شرکتهایی که به تغییرات محیطی پاسخ میدهند؛ بطور نسبی بستگی به تغییرات محیطی و راهبردهای شرکتهای رقیب دارد(مینبرگ، 1978). لاپورتا و همکاران[9](2000) ادعا نمودند که رویههای حسابداری شرکتها تحت تاثیر موقعیت شرکت بلحاظ جغرافیایی و نظارتی قرار دارد. از این نظر، تغییرات در محیط خارجی شرکتها بر ارتباط بین ویژگیهای شرکت با رویههای گزارشگری مالی، تاثیرگذار است(لویز و همکاران[10]، 2003).
در نتیجه، بنظر می رسد که تغییر در شرایط کلان اقتصادی(بعنوان بخشی از محیط خارجی)، بطور بالقوه بر ارتباط بین استراتژی کسب و کار با کیفیت سود شرکتها تاثیرگذار باشد.
با توجه به مطالب ذکر شده در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به سوال اساسی زیر هستیم:
آیا شرایط اقتصادی جامعه بر رابطه بین استراتژی کسب و کار و کیفیت سود شرکتها تاثیر دارد یا خیر؟
1-3)ضرورت انجام تحقیق
رقم نهایی سودخالص، حاصل یک فرایند طولانی حسابداری است كه در هر مرحله از این فرایند، امكان اعمال نظر و دستكاری آن توسط مدیران وجود دارد. در واقع، استانداردهای حسابداری در برخی موارد راه گریزی را در زمان بندی و اندازه گیری درآمدها و هزینه ها فراهم كرده است. از طرفی، استفاده كنندگان صورتهای مالی، اهمیت زیادی برای رقم سودخالص گزارش شده قائل هستند و این رقم در تصمیم گیریهای آنها جایگاه ویژه ای دارد. انعطاف پذیری روش های حسابداری و توجه بیش از حد سرمایه گذاران واعتباردهندگان به سود خالص، این انگیزه و فرصت را به مدیریت داده است تا به منظور مطلوب جلوه دادن وضعیت شركت، در بكارگیری استانداردهای حسابداری به صورت سلطه جویانه[11] ای عمل كند (دیچاو و دیچو،2002).
هدف مدیریت این است كه شركت را در نظر سرمایه گذاران و اعتباردهندگان، با ثبات و پویا نشان دهد. كسب جایگاهی مناسب در میان رقبا و بازار سرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شركت نظر مساعدتری داشته باشند و شركت از صرف هزینه های بیشتر در رقابت با سایر شركت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه كمتر اعتبار و وام دریافت كند. این در حالی است که برخی از مزایای شغلی مدیران مبتنی بر سودخالص تعیین می شود و تاکید همه جانبه به سودخالص باعث می شود که این رقم بطور خاصی مورد توجه استفاده کنندگان از گزارشات مالی باشد(كوتاری و همكاران[12]،2008).
از طرفی در نگرش استراتژیک به تصمیمات مالی، سیستم مالی به عنوان یكی از سیستمهای اصلی سازمان تلقی میشود كه هم خود سیستم و هم زیر سیستمهای آن، متناسب با اهداف و استراتژیها و سایر ابعاد سازمانی میتوانند از استراتژیهای متفاوتی برای رسیدن به اهداف اصلی سازمان كه همانا بهبود و افزایش عملكرد سازمانی است، استفاده كنند.
آنچه كه باعث تفاوت در عملكرد سازمانی شركتها، در بعد اجرای استراتژیهای مالی میشود، نه فقط ناشی از نوع استراتژی خاصی است كه در هر حوزه و هر زیر سیستم از واحد وظیفهای مالی انتخاب میشوند، بلكه مهمتر و حیاتیتر از نوع استراتژی، هماهنگی بین استراتژیهایی است كه در مجموعه سیستم واحد وظیفهای مالی در شركت برگزیده میشود.
واقعیت این است كه در فضای رقابتی بقا و رشد شركتها مستلزم داشتن مزیت رقابتی است و رویكردی كه می تواند برای سازمانها مزیت رقابتی خلق كند استراتژی است. به نظر میرسد كه در چنین گذاری از فضای كم رقابت به فضای پررقابت، از فضاهای كم چالش، به فضای پرچالش، انجام بحثی راجع به استراتژی در محیط كشور مفید خواهد بود و به همین دلیل محقق انجام تحقیقی درباره تاثیر استراتژی کسب و کار شرکت بر کیفیت سود در شرایط اقتصادی امروز را ضروری می داند.
[1] Nurul Houqe
[2] Snow & Hrebiniak
[3] Mintzberg
[4] Miles & Snow
[5] Jensen and Meckling
[6] Watts & Zimmerman
[7] Coase
[8] watts & Zimmerman
[9] La Porta et al
[10] Leuz et al
[11] -Aggressive
[12] Kothari et al
و نوزده ماده برای امضاء نمایندگان کشورها آماده کرد، که از اوایل سال 1951 قابل اجرا شد.[8]
در اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق[9](دادگاه یوگسلاوی) و همچنین در اساسنامه دادگاه بین المللی روآندا[10](دادگاه روآندا) نیز جرم نسل کشی از جمله جرایم تحت صلاحیت این محاکم می باشد. نسل کشی در اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری 1998 نیز به عنوان اولین جرم تحت صلاحیت این دادگاه پیش بینی شده است که از حیث شرط پیش بینی شده در ماده 9 که مقرر می دارد: «عناصر تشکیل دهنده جرایم در تفسیر و تطبیق مواد 6 و 7و 8 به دیوان کمک خواهد، این عناصر باید به تصویب اکثریت دو سوم اعضای مجمع عمومی دولت های عضو برسد» حایز اهمیت است.
در این نوشتار، ابتدا در مورد پیشینه جنایت نسل کشی و همچنین کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسل کشی بحث شود. سپس عناصر این جنایت(عنصر قانونی، عنصر مادی و عنصر معنوی) بحث خواهد شد. در فصل دیگر تحریک مستقیم و علنی به جنایت نسل کشی مورد بررسی قرار می گیرد.
پرسش اصلی تحقیق:
عناصر جرم تحریک عمومی و مستقیم به ارتکاب نسلکشی در حقوق بین الملل کیفری کدامند؟
بیان مساله(ابعاد، حدود مساله، معرفی دقیق مساله، بیان جنبههای مجهول و مبهم و متغیرهای مربوط به پرسشهای تحقیق، منظور تحقیق)
یکی از جنایات خطیر در حقوق بین الملل کیفری، جنایت نسلکشی می باشد. جنایت نسلکشی هم در رویه بین المللی و هم در معاهدات بین المللی و اساسنامه های دادگاه های بین المللی کیفری به عنوان یک جنایت شناخته شده است. بر اساس مواد 2 و 3 كنوانسیون راجع به پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی(كنوانسیون نسلزدایی)(1948):
«نسلزدایی عبارت است از هر یک از اعمال زیر كه به قصد از بین بردن، كلی یا جزیی، یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی، با این اوصاف، صورت بگیرد:
الف) كشتن اعضای گروه؛
ب) ایراد صدمه شدید جسمانی یا فیزیكی به اعضای گروه؛
پ) قرار دادن عمدی شرایطی زیستی بر گروه كه منجر به انهدم فیزیكی كامل یا جزیی آن شود؛
ت) تحمیل اقداماتی به قصد پیشگیری از زاد و ولد در درون گروه؛
ث) انتقال اجباری كودكان گروه به گروه دیگر».
در خصوص این جنایت، مساله معاونت در ارتکاب نسلکشی نیز مطرح است. اما آن چه که در این تحقیق نگارنده به بررسی آن خواهد پرداخت«تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی» است. به عبارت دیگر، نگارنده به بررسی این مساله خواهد پرداخت که منظور از تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی چیست؟ آیا محاکمه افراد به خاطر این جرم با اصل قانونی بودن جرم و مجازات مطابقت دارد؟ به عبارت دیگر، آیا در اساسنامه محاکم بین المللی کیفری، معاهدات خاص و رویه قضایی بین المللی چنین جرمی پذیرفته شده است؟
شاید مشهورترین محكومیت به خاطر تحریک به ارتكاب جرم كه دارای جنبه بینالمللی است، محكومیت ژولیوس استریچر توسط دادگاه نورمبرگ برای مقالات كینهجویانه ضد یهودی بود كه در هفته نامه خود به نام Der Stürmer منتشر میكرد. دادگاه نورمبرگ بیان داشت كه:«تحریک به قتل عمد و قلع و قمع توسط استریچر، در زمانی كه یهودیان در شرق تحت وحشتناكترین شرایط كشته میشدند، به طور صریح آزار و اذیت بر مبنای دلایل سیاسی و نژادی در رابطه با جنایات جنگی، به نحوی كه در منشور تعریف شده، و همچنین جنایت علیه بشریت محسوب میشود».
بر اساس اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری برای روآندا، تحریک مستقیم وعمومی به طور صریح به عنوان یک جرم خاص تعریف شده كه با این وصف به واسطهی شق ث بند 3 ماده 2 قابل مجازات است.
سوابق نظری(بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور، نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق):
تا آن جا که نگارنده بررسی کرده است به زبان فارسی و در ایران در این خصوص تحقیقی صورت نگرفته است.
فرضیهها:
الف) تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی، به عنوان یک جرم خاص در حقوق بین الملل کیفری پذیرفته شده است.
ب) تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی در حقوق رومی- ژرمن ریشه دارد.
پ) اوضاع و احوال و فرهنگ خاص هر جامعه در تفسیر عناصر تحریک مستقیم و عمومی نقش مهمی دارند.
ت) در این جرم عنصر معنوی از اهمیت خاصی برخوردار است.
اهداف تحقیق(شامل اهداف علمی، کاربردی و ضرورتهای خاص انجام تحقیق)
این تحقیق هر چند میتواند در راستای اهداف كلی متعددی انجام گیرد، اما مشخصا برای نیل به اهداف زیر صورت میگیرد:
الف) شناخت عناصر و مفهوم جرم نسلکشی
ب) شناخت عناصر و مفهوم جرم تحریک مستقیم و عمومی به ارتکاب نسلکشی
پ) بررسی رویکرد نظام حقوقی ایران در این خصوص
ت) بررسی رویکرد رویه قضایی کیفری بین المللی در خصوص این جرم
ث) بررسی و شناخت این جرم در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری
بخش اول: نسل کشی: مفهوم و عناصر
فصل اول: پیشینه و مفهوم نسل کشی
گفتار اول: پیشینه
نسل کشی وصف جدیدی است برای یکی از خشونت آمیزترین اعمالی که بشر از دیرباز نسبت به همنوعان خود مرتکب شده است، نه تنها در تاریخ پیشینیان چهره هایی نظیر اسکندر مقدونی، سوروس امپراطور روم، چنگیزخان، تیمور لنگ و … تلخ ترین خاطرات را از صحنه های قتل عام اهالی شهرها از خود به یادگار گذاشتند، بلکه در عصر ما نیز حکام ظالم، به کمک ابزارهایی به مراتب کشنده تر با قتل عام گروه های نژادی و قومی، لکه های سیاه بر تاریخ معاصر نهادند. نسل امروز هنوز خاطره کشتار ارمنیان، سوزاندن یهودیان، قتل عام تاتارهای کریمه و آلمانیهای ناحیه ولگا، کشتارهای سرخ پوستان آمازونی، کشتار مردیم ایبو در بیافرا و انتقامجویی از مردم مای لای در ویتنام فراموش نشده است. آیندگان نیز خاطره تلخ کشتار دهشتناک مردم حلبچه، روآندا و صربرنیتسا(یوگسلاوی سابق) را همواره در ذهن خواهند داشت. در هر حال، اجتماعی را در طول تاریخ بشر نمی توان یافت که چنین پدیده ای به شکلی در آن ارتکاب نیافته باشد.
در میان رویدادهایی که با کشتار مردمان پیوند ناگسستنی دارد بایداز جنگ و به ویژه جنگ تمام عیار نام برد. این گونه جنگ ها بر خلاف گذشته که هدف نخستین آن در هم شکستن قدرت نظامی کشور متخاصم بود، دامنه تقریبا گسترده ای یافته و امروزه قلمرو مالی، اقتصادی، بازرگانی و حتی فرهنگی را نیز در بر گرفته است. در حقیقت، هدف جنگ های تام تضعیف توان و استعدادهای رزمی و بالقوه طرف متخاصم است، به نوعی که تشخیص جبهه جنگ از پشت جبهه و رزمنده از غیر رزمنده در مخاصمات میان کشورها روز به روز دشوارتر می شود. از این رو خطر کشتار جمعی به مثابه ابزار تحلیل برنده نیروهای جنگ جان افراد غیرنظامی را به شدت تهدید می کند.
سارتر در گزارش خود به دادگاه برتراند راسل موضوع دیگری را که قرابت آن در طول تاریخ استعمار با نسل کشی مردم سرزمین های استمعارشده شناخته شده، در کنار جنگ بیان می کند و آن ارزش عبرت آموزی مردم بومی است. از نظر سارتر:
دسته های استعمارگر وجود خود را با ارعاب و و حشت، یعنی با کشتارهای پیاپی و مداوم، بر مردم تحمیل می کنند. این کشتارها جنبه عام دارند. هدف آن است که قسمتی از اهالی (یعنی گروه های نژادی، ملی یا مذهبی) نابود شوند تا بقیه مردم بترسند و جامعه بومی منهدم گردد.[11]
سارتر در ادامه گزارش خود می نویسد: «با این همه، ارزش و دسترنج تقریبا رایگانشان تا حدی آنان را در برابر کشتار عام محفوظ نگاه می دارد».[12]
[1] جوانمردی صاحب، مرتضی، «نسل کشی: ساختار عناصر»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 68، 1384، ص 2.
[2] آروننو، اوژن، «جرم علیه بشریت»، ترجمه دکتر علی آزمایش، مجله حقوق بشر، سال سوم، شمارهای 10- الف- و 11- ب- 1352، صص 56- 53 و پلاوسکی، استانیسلاو، «بررسی اصول حقوق بین الملل کیفری»، ترجمه دکتر علی آزمایش، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، پلی کپی، 1371- 1370 صص 48- 46.
[3] پلاوسکی، استانیسلاو، پیشین، ص 124.
[4] آروننو، ب، ص 15 و پلاوسکی، پیشین، صص 131 و 132 و همچنین فرانسیون، ژاک، «جنایات جنگ، جنایات علیه بشریت»، ترجمه و تلخیص دکتر اردبیلی، محمدعلی، مجله حقوقی، دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، شماره هفتم، 1365، صص 225- 223.
[5] آروننوب، ب، پیشین، ص 25.
[6] عظیمی، عبدالرسول، محاکمه نورنبرگ از نظر حقوق جزا، تهران، ناشر نامعلوم، 1341، ص 65.
[7] لومبوا، کلود، حقوق جزایی بین المللی، قسمت اول، حقوق جرایم بین المللی، ترجمه دکتر علی آزمایش، تهران، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، پلی کپی، 1369- 1368، ص 56.
[8] در این خصوص در بحث پیشینه کنوانسیون در همین نوشتار به طور مفصل تر بحث خواهد شد. برای اطلاع بیشتر بنگرید: اردبیلی، محمدعلی، پیشین، صص 45- 41.
[9] این دادگاه برای رسیدگی به نقض های شدید حقوق بشردوستانه بین المللی ارتکابی در یوگسلاوی سابق توسط شورای امنیت در سال 1993 تشکیل شد. برای مطالعه بیشتر بنگرید به: نژندی منش، هیبت الله و زهرا الیاسی قهفرخی، حمایت از اموال فرهنگی در مخاصمات مسلحانه، تهران، انتشارات خرسندی، 1389، ص 146.
[10] این دادگاه برای رسیدگی به جنایات ارتکابی در روآندا در سال 1994 توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد تشکیل شد.
[11] رحیمی، مصطفی (گردآورنده و مترجم)، کشتار عام، تهران، انتشارات آگاه، 1357، ص 19.
[12] همان، ص 20.