:
انسان به عنوان اشرف مخلوقات همواره در عرصه گیتی شگفتی آفرین و خلاق بوده است و با قدرت تفکر و اندیشهای که خداوند به او ارزانی داشته و با کسب علم و معرفت می تواند در طول حیاتش منشأ اثرات مفید برای جامعه و مردم در سازمانها باشد.
لازم به ذکر است که جامعه امروز، جامعه سازمانی است. کودکان در سازمان هایی به نام زایشگاه به دنیا میآیند، بیشتر سالها رشد و پرورش خود را درسازمان هایی به نام مدرسه میگذرانند، و پس از فراغت از مدرسه اغلب آنان به نحوی در سازمان های دولتی، صنعتی، تجاری یا آموزشی مشغل کار میشوند. امروزه، بخش عمده زندگی ما در سازمانها یا در ارتباط با سازمانها سپری می شود. در یکی کار میکنیم و از خدمات و تولیدات سازمان های دیگر بهره مند میشویم بعضی از آنها بزرگ و پیچیدهاند نظیر سازمان های دولتی و صنعتی، دانشگاهها و بعضی دیگر کوچک و سادهاند نظیر شرکتهای خصوصی و مدارس (علاقهبند 1382، ص 3)
همچنین مدیران، به عنوان گردانندگان اصلی سازمانها، نقش مهمی در بهسازی فعالیتهای سازمانی ایفا می کنند. به دلیل اهمیت این نقش، امروزه، مدیریت به عنوان کار و حرفهای تلقی می شود که اشتغال به آن مستلزم پیش آمادگی و آموزش است (علاقه بند 1382، ص 1)
بنابراین آموزش مدیران و آماده ساختن آنان برای ایفای نقش مدیریت ضروری است، مدیریت آموزشی در مقایسه با سایر مدیریتها از لحاظ
تأثیری که در جریان و گردش فعالیتهای آموزشی بر کیفیت فارغ التحصیلانی که وارد دوره های آموزشی مدیریت میشوند از اهمیت بیشتری برخوردار است و توجه به مدیریت آموزشی در بردارنده نتیجه آنی و آتی است. نتیجه آنی حاصل از مدیریت کسانی که شرایط و صلاحیت کار در سازمان آموزشی را کسب کرده باشند، بهبود شرایط کار، افزایش رضایت و ایمنی خاطر کارکنان از مدیر و کار و هماهنگ ساختن تلاشها در شکل دهی به امکانات و منابع موجود جهت تحقق اهداف سازمان و در نتیجه تقویت روحیه کارکنان آمادگی بار شکوفایی و خلاقیت، نوآوری و تحرک کارکنان است. نتایج آتی توجه به مدیریت آموزشی تاثیر بسزایی است كه مدیران آموزشی میتوانند در رشد ذهنی، شناخت، درك و فهم مدیران دیگر داشته باشند بنابراین با تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای آموزشی میتوان کیفیت تمام حرف موجود در جامعه را رشد داد و در صورت انتخاب مدیران ناشایست در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و در نتیجه همه رشتههای آموزشی عالی و بالاخره جامعه و تمامی حرف موجود در آن را پیش بینی نمود (بهرنگی، 1374، ص 11).
مدیران باید سازمان خود را به سوی آیندهای ناشناخته هدایت کنند که کامیابی در آن را پر تلاطم نیز به توانمندی آنها در تجسم و درک دنیای پیچیده و انباشته از ظرافتها، ناپایداریها، و موانع و واقعیتهای انکارناپذیر بستگی دارد (اسفندیاری – 1383)
امروزه اساس مدیریت زمان به صرف اثربخشی اوقات استوار است و تسلط بر زمان تنها رمز موفقیت آدمی به شمار می آید در مدیریت زمان از فنونی استفاده می شود که افراد میتوانند با صرف حداقل زمان بیشترین نتایج را بدست آورند . مدیران باید از هر چیزی که مانع انجام به موقع کارهای مهم میگردد دوری کنند مدیریت زمان به مدیران شهامت تفویض اختیار را میدهد و بدین ترتیب میتوانند بهرهوری خود را به حداکثر برسانند (رضائیان، 1380)
هدف اصلی مدیریت زمان کار هوشمندانه و زیرکانه به جای کار سخت است زیرکی به این معنی است که بتوانیم کارها را اولویت بندی کرده و از مهمترین كارها آغاز کنیم برای بالا بردن کارایی و بهرهوری سازمان (جسمی 1379). مدیریت زمان یعنی چه طور از زمان استفاده کنیم نه این که چه طور در وقت صرفهجویی کنیم.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
امروزه موفقیت درموقعیتهای رهبری تنها به تجربیات کاری وتخصصی مدیران بستگی ندارد، بلکه به توانایی آنهادرمدیریت خودودیگران، میزان انعطاف آنها دربرخورد باتغییرات مداوم محیطی، نحوه ومیزان عملکردآنها، توان روحیه بخشی وایجاد رضایت درپیروان بستگی دارد . (کوپروویبلر،2006 ص3) درواقع، وظیفه اصلی رهبردرسازمان های امروزی ایجادانگیزه ونگرش مثبت درکارکنان، تقویت روحیه و افزایش حس همکاری وارزشمندی درآنهاست. (هوس وهمکاران، به نقل ازپالمروهمکاران، 2002، ص3). بررسیها نشان داده اندبرخلاف گذشته که خصوصیات لازم برای رهبر، کنترل، برنامه ریزی، هماهنگی ونظارت بود، امروزه مهارتهای بین فردی عاملی ضروری برای رهبری اثربخش تلقی می شود. (همان منبع، ص5) یکی ازصلاحیتهای بسیار مهم درارتقای رهبری اثربخش، برخورداری ازهوش عاطفی بالاست رهبرانی که ازاین موهبت برخوردارند، یک جودوستانه وهمکاری طلبانه راایجاد می کنند، موقعیتهایی رابرای مشارکت واثربخشی گروهی فراهم می نمایند، درپیروانشان برای رسیدن به اهداف مشترک تعهدایجادمی کنند. (کوپروویبلر،2006، ص369) این رهبران، درمقایسه با دیگران شادترونسبت به سازمانشان متعهدترهستند. (ابراهام ،2000، به نقل از گاردنرواستاگ ،2002، ص7)، موفقیت بیشتری کسب می کنند.(میلر،1999به نقل ازگاردنرواستاک، 2002،ص7) ،عملکرد بهتری درمحل کارشان دارند. (گلمن 1999، واتیکن، 2000، به نقل ازگاردنرواستاگ، ص5) ارتباط بهتری بادیگران برقرار می کنند، ازاحساسات وعواطف مثبت خود درجهت بهبود تصمیم گیری هایشان استفاده می نمایند وازطریق برقراری ارتباط عمومی مناسب، حس دلبستگی، اعتماد وهمکاری رادر دیگران ایجاد می کنند. (جرج ،2000، به نقل ازگاردنر واستاگ، ص6). بنابراین رهبری، فرایند ذاتا عاطفی است که درآن رهبران وضعیت عا طفی پیروان را تشخیص داده وبرای برانگیختن عواطف درآنها تلاش کرده وشرایط عاطفی آنها رامدیریت می کنند. (جعفری، 1387)
بیان مسأله
طی سالهای متمادی، بهره هوشی یا هوشبهر[1]معیاری برای سنجش هوش فردی به شمارمی آمد، وآزمون بهره هوشی تنها شاخصی بود که نشان دهنده توانایی یادگیری ومیزان موفقیت شخصی محسوب می شد. درسالهای اخیراین امرمورد بحث وچا لش محافل علمی قرارگرفت. بسیاری از افراد درآزمون ورودی دانشگاه ها یا مؤسسات آموزش عالی ازنظربهره هوشی نمره بالایی کسب می کردند، اما این افراد درمحیط کاروخانواده، چندان موفق وسازگارنبودند وبرعکس، افرادی بهره هوشی پایینی داشتند ولی درمحیط کارافرادی موفق وسازگاربه شمارمی
رفتند که علت آن می تواند به سطح هوش عاطفی[2] وهیجانی فرد مربوط باشد. هرمدیرباید بتواندازطریق افرادبه اهداف سازمانی برسد. سالهاست به مدیران می آموزند كه توانا یی آنها برای دستیابی به اهداف، رابطه مستقیم با توانایی آنها با برانگیختن افراداطراف خود دارد. این امر امروزه اهمیت بیشتری یافته است زیرامسائل انسانی، ارتباطات وروابط بین مدیرو کارکنان افزایش یافته است. به ویژه آنكه کارهای فردی روبه کاهش واهمیت کارهای تیمی وگروهی روبه افزایش است.این مهم شکل دهنده رویکرد مدیریت جدید است که اهمیت آن روزبه روزآشکارتری شود (میلر، 1999،به نقل ازگاردنرواستاک ، 2002، ص1). دررویکرد جدید مدیریت، فرهنگ سازمانی، كارتیمی و نحوه همكاری مدیربا دیگران اهمیت خاصی دارد. در واقع تمرکزاصلی بررشد وپرورش افراداست تا ازاین روبهره وری سازمان نیزافزایش یابد. از این رو، مدیرانی مدنظرسازمانها هستند که ازتوانمندیهای اجتماعی ومهارتهای ارتباطات برخوردار باشند، شنونده وسخنگوی خوبی باشند وبا درك احساسات خود ودیگران ودر بیان وانتقال احساسات به خوبی عمل كنند ودریک جمله آنها بتوانند محیطی با نشاط ایجاد كنند که درآن افراد رشد یابند. رویکرد مدیریتی جــدید این مدیران رامدیرانی اثربخش وموفق می داند. مدیران اثربخش وموفق به قابلیتهای عاطفی توجه فراوان دارند ودر ارتباطات خود به خوبی می توانند عواطف و احساسات دیگران را درک کنند و متناسب با آن عکس العمل نشان دهند و دریک کلام از هوش عاطفی بالایی برخوردارند. علم ثابت کرده است که ضریب عاطفی بیش ازضریب هوشی یاقدرت فکری محض، زیربنای بسیاری ازبهترین تصمیم گیریها وبیشترفعالیتهای تجاری وزندگی های رضایت بخش وموفق راتشکیل می دهد. با توسعه عاطفه است که می آموزیم احساسات خودودیگران را تأ یید کنیم وبرای آنها ارزش قائل شویم وبه طورمناسب به آنها پاسخ گوئیم ودریابیم که عواطف درهر لحظه ازروز، اطلاعات حیاتی وسودمند دراختیارما می گذارند. این واکنش قلبی است که نبوغ خلاق وشهود را شعله ورمی سازد، مارا با خود صادق می گرداند، روابط اطمینان بخش برقرارمی کند، تصمیمات مهم را روشن می کند، قطب نمای درونی برای زندگی وکارفراهم می آورد ومارا به پیشامدهای غیرمترقبه وراه حلهای موفقیت آمیز رهنمون می شود. مدیرعاشق باعث کارمندان وکارکنان با انگیزه می گردد واین امرموجب بهبود وتوسعه کار وپیشرفت می شود.(عزیزی ، 1385)
IQ 1-
EQ 2-
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
:
با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی, مدیریت نقش کلیدی و تعیین کننده ای یافته است و صاحب نظرانی که برای رشد و شکوفایی اقتصاد, پیشرفت علم و تکنولوژی,رسیدن به رفاه همگانی و بهبود شرایط زندگی, توسعه را تنها راه اصولی و منطقی معرفی می کنند و دولتمردان را به حرکت در چارچوب برنامه های توسعه تشویق می نمایند,فراوانند.اینان اگرمعتقد باشند که: ((توسعه فراگردیست که توانایی های بالقوه جامعه را چه از نظر نیروی انسانی و چه ازجهت منابع, سرمایه, دانش, فن, مهارتها وغیره در آن به عمل می اورد, یا توسعه را فرایندی هدفدار بدانند که بوسیله انسان آغازمی گردد وهدف آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستن افرادیست که دریک جامعه زندگی می کنند, (مشایخ 1378, ص18)از اذعان به این نکته ناگزیر خواهند بود که تمام آن کشورهایی که به توسعه دست یافته اند و موفقیت های چشمگیری درعرصه های مختلف به دست آورده اند از آموزش و پرورش خردگرا, خلاق و توانا برخوردار بوده و سنگ زیربنای توسعه خود را در امر توسعه آموزش و پرورش قرار داده اند.
درمیان سازمانها ونهادهای موثر بر توسعه پایدار اجتماعی, نظامهای آموزشی از جایگاه و نقش منحصربه فرد برخوردارند.بنابراین امروزه نقش واهمیت این نظامها بدیهی واثبات شده تلقی می شود.شواهد ومستندات علمی نشان می دهد که هرگونه اصلاح و بهبود نظامهای اجتماعی و سیاسی بیش ازهمه و پیش از هر امر مستلزم بازنگری و تجدید ساختار نظام آموزش و پرورش است .همه صاحبنظران متفق القول به اهمیت جایگاه و نقش سرنوشت ساز آموزش و پرورش در موفقیت و اصلاح کلیه ساختارهای یک جامعه و سعادت و پیشرفت یک ملت اذعان دارند.( قهرمانی,1382,ص 33)
این حقیقت برهیچکس پوشیده نیست که توسعه درهمه عرصه های زندگی بشر بدون وجود انسانهای عاقل, ماهر و توانمند نه درمرحله برنامه ریزی و نه در مرحله اجرا نمی تواند توفیقی داشته باشد و تربیت چنین انسانهایی تنها ازعهده آموزش و پرورش برمی اید.
ازسوی دیگر سبک مدیریت در سازمان های آموزش و پرورش از دیرباز مورد توجه بوده است و ازعوامل مشروط کننده نقش آموزش و پرورش می باشد.بسیاری ازتئوری ها سعی بر آن دارند که رفتارهای مدیران را مورد بررسی قرار داده و در چارچوب یک نظریه بیان نمایند.
قدرمسلم این است که برخورداری مدیران از ویژگیهای یک ذهن فلسفی انگونه که فیلیپ جی اسمیت [1]بیان می کندکه عبارتند ازجامعیت, تعمق و انعطاف پذیری می تواند بر سبک مدیریت آموزش تاثیرگذار باشد.تحقیق حاضر بر آن است تا دریابد چه رابطه ای بین ذهنیت فلسفی مدیران مدارس و بهبود سازمانی واحد آموزشی شان وجود دارد.امید انکه درراه رسیدن به این مقصود راه صواب در پیش گرفته و به راهبردهای موثر دست یابد.
[1] -Pilip G.Smith
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
یادگیری دانشآموزان در ارتباط با كیفیت فعالیت معلمان قرار دارد و از جمله دیگر نقشهای مدیران است كه به ارزشیابی این فعالیت بپردازند.
اچسون و دامین گال[1] مدیران آموزشی را بعنوان افرادی میدانند كه بیش از همه درباره ارزشیابی از معلمان مسئولیت دارند و معتقدند مدیران باید در این زمینه مهارت بیابند، در این صورت است كه ارزشیابی آنان از معلم میتواند فراهم آورنده اطلاعات مفید و ارزشمندی در راستای پیشرفت آموزش باشد (اچسون و دامین گال، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 364-363).
توجه به چنین نقشهای تعیین كننده مدیران در مدارس، بویژه دبیرستانها بعنوان آخرین مرحله از آموزش عمومی است كه سیاستگذاران آموزش و پرورش پی بردهاند در شرایط پیچیده و دشوار آغاز قرن بیست و یكم بدون مدیریت ماهر و مؤثر نخواهند توانست به تحقق اهداف و اثربخشی نائل شوند و به مسئولیت روزافزون خود نسبت به اجتماع پاسخ گویند(نیكنامی، 1375، ص 14).
مطالعات بسیاری كه تاكنون در زمینه سازمان و مدیریت انجام پذیرفته این موضوع را روشن میسازد كه مدیریت، وجه انسجام بخش سازمانهاست و بعبارتی بعنوان یک حرفه مستلزم مهارتهای خاصی در زمینههای مختلف است. مدیران متبحر توانایی آن را دارند كه «رفتار سازمانی خود و كاركنان را در زمینه وسیع هدفها و روابط رسمی، هدفها و روابط غیررسمی، روابط سازمانی در ارتباط محیطی و خودآگاهی تجزیه و تحلیل كنند و با جامعیت، ژرف اندیشی و انعطاف پذیری رفتار حرفهای مناسب سازمانی را نشان دهند.» (اسكات، پیشگفتار بهرنگی، 1380، ص 6) و بر این اساس برای اثربخش بودن نظام آموزش و پرورش بعنوان یک نهاد اجتماعی و از پیچیدهترین سازمان های امروزی، وجود مدیران ماهر ضرورتی قطعی دارد، مدیریت در این مفهوم عبارت است از «تهیه تداركات و اتخاذ شیوههای لازم برای ایجاد محیطی كه آموزش و یادگیری بتواند در آن اتفاق بیفتد.» (اچسون و دامین گال، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 78).
بنابراین باید به مهارتهای لازم آراسته باشد تا بتواند از عهده وظایف محوله بر آید و نقش خود را كه جنبه اثربخشی وظیفه است (عسگریان، 1370، ص 25) بخوبی ایفا كند.
مهارتهای مدیر از جمله مسائلی است كه از ابتدای شكلگیری مدیریت به معنای امروزی آن مورد توجه صاحبنظران و محققان بوده است، (مك میلان[2] و شولر[3]، دریافتهاند آنچه كه در توسعه منابع انسانی و بهبود عملكرد سازمانی مؤثر است، دانش و مهارتهای نیروی انسانی است.» (مشبكی، 1377، ص 361)رابرت كاتز[4] مهارتهایی را كه برای مدیران لازم است به سه دسته مهارتهای فنی، انسانی و ادراكی تقسیم كرده است، (كاتز، ترجمه توتونچیان، 1370، ص 96) مهارت مدیران در ابعاد و وجوه فوق یعنی بكارگیری تكنولوژی (مهارت فنی) و كار با انسانها (مهارت انسانی) در قالب پردازش صحیح اطلاعات و درك كامل سازمان (مهارت ادراكی) برای دستیابی مؤثرتر به اهداف سازمانی (اثربخشی) بعنوان مفهومی از مدیریت امروزین و تواناییهای مدیر مورد توجه فرد لوتانز[5] قرار گرفته است و در تحلیل سازمانی به آن اشاره دارد(لوتانز، ترجمه سرمد، 1375، ص 13).
اسكات[6] به نقل از لورنس و لورچ[7] بیان میدارد كه پیشرفت عمده در مفهوم اثربخشی سازمانی به این ادعای نظریهپردازان اقتضایی مبنی بر اینكه برخی از انواع ساختارهای سازمانی برای محیطهای بخصوص مناسبتر از انواع دیگر آن میباشد و مناسب بودن ساختار با
محیط، همواره ناظر بر اثربخشی سازمانی است، بر میگردد(اسكات، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 445).
همیشه یكی از ابعاد اثربخشی سازمانها نیل به اهداف را مورد اشاره قرار داده است بطوریكه هوی و میسكل[8] میگویند «اثربخشی سازمانی بطور سنتی برحسب درجه كسب هدف تعریف شده است، یک سازمان وقتی اثربخش است كه نتایج قابل مشاهده فعالیتهای آن با اهداف سازمانی برابر یا بیشتر باشد.» (هوی و میسكل، ترجمه سید عباسزاده، 1376، ص 255).
در سالهای اخیر، تحلیلگران سازمان و مدیریت بطور فزاینده به مقوله اثربخشی سازمانی علاقمند شدهاند این درجه توجه به اثربخشی سازمانها به دلیل افزایش حجم رقابت جهانی میباشد (اسكات، ترجمه بهرنگی، 1375، ص 471) كه خود به موضوعی مهم در آموزش و پرورش تبدیل شده است. مدیر دبیرستانی كه از مهارتهای سهگانه برخوردار است و این مهارتها را در فرایند مدیریت بكار میبرد دبیرستان را به اثربخشی خواهد رساند.
در دبیرستانها، معلمان از شغل خود رضایت دارند، كاركنان برای بقاء و توسعه آن تلاش میكنند، برنامهریزی علمی درست و متناسب است، دانشآموزان به موفقیت تحصیلی نائل میشوند و تمامی عوامل انسانی برای خود و دیگران احترام قائل هستند.
1-2- بیان مسئله
همه مشاغل مدیریت مستلزم كاربرد مهارتهاست. گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارتهای سهگانه لازم و ملزوم یكدیگر به نظر میرسند، با وجود این، ارزش نسبی آنها در سطوح و ردههای مختلف مدیریت فرق میكند. مدیران ردههای سرپرستی به مهارتهای فنی قابل ملاحظهای نیاز دارند زیرا كه وظایف آنها غالباً ایجاب میكند كه زیردستان خود را راهنمایی كنند یا آموزش دهند. در مقابل مدیران ردهبالای سازمانها چندان نیازی به مهارتهای فنی ندارند بلكه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و سازماندهی ایجاب میكند كه به مهارت ادراكی قابل ملاحظهای مجهز باشند. مهارتهای انسانی تقریباً لازمه انجام دادن همه وظایف در همه سطوح مدیریت است زیرا كه مدیران صرفنظر از نوع وظایف یا سطح مسئولیت و مقام با افراد انسان سر و كار داشته برای جلب همكاری و اثرگذاری بر رفتار آنها باید از مهارتهای انسانی برخوردار باشند. از این رو، امروزه، در مدیریت سازمانها، تأكید بر مهارتهای انسانی اولویت ویژهای پیدا كرده است(بیگدلی 1380).
علاقه شدید به اثربخشی سازمانی پدیده تازهای است و نه پدیده منحصر بفردی در آموزش و پرورش، نویسندگان بخشهای عمومی و خصوصی تعلیم و تربیت در طول سال گذشته توجه شدید خود را نسبت به طرز اداره اثربخش و کارآمد همه انواع سازمانها ابراز داشتهاند.
بحث پیرامون اثربخشی سازمانی مدارس نشان میدهد که ترجمه به اثربخشی را میتوان تعریف کرد و اندازهگیری نمود. موضوع ما این است که موضوع اثربخشی سازمانی در تئوری و عمل مدیریت آموزشی چنان محوری است که سؤالات مشکل در رابطه با این مفهوم را نمیتوان نادیده گرفت، این موضوع نه فراموش خواهد شد و نه باید چنان شود.
تعلیم و تربیت عاری از نشانههای اثربخشی نیست و مربیان و عموم مردم مطلع هستند که مدارس مختلف حتماً با تعداد دانشآموزان یکسان، میزان موقعیت متفاوتی دارند. برای مثال، والدین بیاساس اطلاعات واقعی یا خیالی ممکن است تصمیم بگیرد که به خاطر فرزند خود در منطقه آموزشی معین سکونت گزیننده علاوه بر این، مدارس نتایجی را به اطلاع عموم میرساند که به نظر مقامات رسمی بیانگر موقعیت، آنهاست(هوی، میکسل، 1382).
در این راستا محقق با این مساله روبروست که آیا مهارتهای مدیران (فنی، انسانی ، ادراکی ) بر اثربخشی مدیران تاثیر دارد؟
[1]- Acheson & Damien: Gall
[2]- Mc-Millan
[3]- Schuler
[4]- Robert Katz
[5]- Ferd Luthans
[6]- Scott
[7]- Lawrence & Lorsch
[8]- Hoy & Miskel
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مدیریت و رهبری از ارکان اساسی سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی در میان انواع مدیریت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. گفته می شود که اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت های کافی باشند، بدون تردید نظام آموزشی نیز از اثربخشی، کارآیی و اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود (میرکمالی، 1378،ص 9).
اولین قدم در جهت رسیدن به كادر آموزشی موفق درك عواملی است كه بر كیفیت فعالیت معلمان مؤثر است. یكی از این عوامل، رضایت شغلی معلمین است، چرا كه رابطه مستقیمی بین رضایت شغلی افراد با عملكرد آنان وجود دارد و كسانی كه رضایت داشته باشند، عملکرد بهتری انجام خواهند داد.
نقش مدیریت در رضایت شغلی مدیران در رضایت شغلی كاركنان و كارمندان خود نقش به سزایی دارند. و در واقع یكی از مهمترین اركان هر محیط كاری به شمار می روند. راهکارهای گزینش برای اجتناب از اشتباهات و خشکانیدن زمینه آن، هر روز پچیده تر می شوند رویکرد های مدیریتی متعدد تأکید دارند که باید از نیروی کار قابل تغیر استفاده کرد تا نیازهای سازمان در زمینۀ تغییرات مداوم تأمین شود.
رسیدن به این نتیجه مستلزم به کارگیری فنون بسیار گسترده تر گزینش و استفاده بیشتر از مؤسسه های دیگر برای استخدام افراد در پست های ارشد و شرایط اضطراری است.
بدیهی است اثربخشی و کارآیی نظام آموزشی در گرو مدیریت اثر بخش وکار آمد این نظام است. امروزه با تغییرات شگرف و بی سابقه که در اقتصاد، سیاست، علم، وتکنولوژی بخصوص در چند دهه اخیر به وقوع پیوسته، وظایف و کارکردهای مدیریت به مراتب گسترده تر، پیچیده تر و دشوارتر از گذشته شده است. به طوری که تنها افرادی که از نظر حرفه ای برای این مسئولیت آموزش دیده و تربیت شده اند، با اثربخشی و کارآیی قادر به انجام وظایف و کارکردهای محوله خواهند بود.
بهمین لحاظ، مدیریت امروز براساس ویژگی هایی که دارد نوعی حرفه یا کار تخصصی تلقی می شود که مبتنی بر مجموعه ای دانش سازمان یافته است (پرداختچی،1374). در آموزش و پرورش به عنوان اساس پیشرفت وتوسعه جوامع، که با تربیت افراد برای آینده جامعه سر وکار دارد، بدون شک وجود مدیران ماهر و دارای تخصص موجب می شود تا تعلیم وتربیت افراد بهتر صورت گیرد و زمینه برای شکوفایی استعدادهای افراد جامعه و به تبع آن توسعه جامعه فراهم شود. تحقیق حاضر به منظور بررسی بررسی رابطه صلاحیت و ویژگی های مدیریتی مدیران با رضایت شغلی معلمان در واحد های آموزش و پرورش شهرستان تنگستان انجام گردیده است.
نقش مدیریت در رضایت شغلی مدیران در رضایت شغلی كاركنان و كارمندان خود نقش به سزایی دارند و در واقع یكی از مهمترین اركان هر محیط كاری به شمار می روند. راهکارهای گزینش برای اجتناب از اشتباهات و خشکانیدن زمینه آن، هر روز پچیده تر می شوند رویکرد های مدیریتی متعدد تأکید دارند که باید از نیروی کار قابل تغیر استفاده کرد تا نیازهای سازمان در زمینۀ تغییرات مداوم تأمین شود.
رسیدن به این نتیجه مستلزم به کارگیری فنون بسیار گسترده تر گزینش و استفاده بیشتر از مؤسسه های دیگر برای استخدام افراد در پست های ارشد و شرایط اضطراری است.
دربعضی از سازمانها کارکنان مدیریت منابع انسانی علاوه بر تعهدات گسترده خود در زمینۀ ارزیابی های شغلی، برنامه ریزی نیروی کار، پیش بینی مجموعۀ مهارتهای ضروری، تحلیل گردش کار وامثال آن، این وظایف را انجام می دهند.
[1] – Convenience Sampling
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است