:
تا اواخر قرن بیستم هوش عقلانی به عنوان توانایی منحصر به فرد بشر در حل مسائل فردی و سازمانی مورد توجه بود. تصور بر این بود که میزان موفقیت فردی و سازمانی در گرو میزان برخورداری و فرصت پرورش آن وابسته است. آزمون های بهره هوشی تنها شاخصی بودند که نشان دهنده ی توانایی شناختی شخص محسوب می شد، اما در حال حاضر هوش هیجانی یک منبع حیاتی برای مدیران، در برابر چالش هایی که با آن مواجه هستند به شمار می آید و می تواند آنها را در مسایل مدیریتی یاری کند.
اولین بار وینی پینی، در پایان نامه دکتری خود که درباره ی مطالعه هیجان بود، اصطلاح رشد هوش هیجانی را به کار برد. اما او آن را منتشر نکرد. لذا مقاله ی مایر و سالووی (1990) را معمولاً به عنوان اولین مقاله منتشر شده که این اصطلاح در آن به کار رفت ،نام می برند(خان محمدی،1387). یافته های پژوهش آنها نشان داد که هوش هیجانی به قابلیت هایی مانند درک عواطف شخصی، همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن عواطف خود و دیگران بستگی دارد. آنها بر این باور هستند که برای موفقیت و قبولی در دانشگاه به بهره هوشی نیاز است، ولی برای موفقیت در زندگی فردی وشغلی عامل دیگری چون هوش هیجانی دخالت دارد. بارآن (1980) بهره هیجانی را برای این دسته توانایی ها به کار برد (اکبرزاده،1383).
دو مکتب فکری در قلمرو هوش هیجانی وجود دارد: مکتب نخست، در حوزه روانشناسی است که هوش هیجانی را یک توانمندی می داند و دومین مکتب به رویکرد آمیخته معروف است، یعنی توانمندی ها ی ذهنی را با خصوصیت های شخصیتی هم چون اصرار،شوق، حرارت و خوش بینی در آمیخته است. رویکرد آمیخته، هوش هیجانی را از حوزه اختصاصی روانشناسی خارج کرد و آن را وارد حوزه های دیگر علوم اجتماعی و سازمانی نمود(مومنی،1386). بدین ترتیب هوش هیجانی به عنوان یکی از مهم ترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی در قلمروهای مختلف از جمله حوزه مدیریتی و سازمانی مورد توجه قرار گرفت و کاربردها و توانایی های آن در مقایسه با هوش عقلانی مورد توجه است.
گلمن(1995) بحث هوش هیجانی را به عنوان یکی از مباحث مهم در سازمان ها معرفی کرد. او بیان می کند که بهترین حوزه برای مقایسه هوش هیجانی با هوش عقلانی محیط کار و سازمان ها است. زیرا افراد در محیط کار خود علاوه بر توانمندی های علمی که نتیجه هوش عقلانی آنها است از قابلیت های هوش هیجانی خود نیز استفاده می کنند، که نتیجه این فعالیت، به بهبود عملکرد افراد در سازمان منجر شده و کارآیی و اثر بخشی را افزایش
می دهد. در سازمان هر چه سطوح مدیریت ارتقا می یابد اهمیت هوش هیجانی در مقایسه با هوش عقلانی افزایش می یابد. در این زمینه گلمن و همکاران معتقدند که هوش هیجانی در تمامی سطوح سازمانی کاربرد دارد، اما در سطح مدیریتی اهمیت حیاتی می یابد. هوش هیجانی این توانایی را دارد که حدود 85 درصد بهترین مدیران را از ضعیف ترین آنها
جدا کند.
با توجه به اینکه مدیران اثر بخش همواره به دنبال راه هایی برای بهبود عملکرد کارکنان و سازمان خود می باشند، آنها می توانند با پرورش مولفه های هوش هیجانی شامل: خود مدیریتی، خود آگاهی، مدیریت رابطه و آگاهی اجتماعی به مدیرانی اثر بخش تبدیل شوند و بر عملکرد کارکنان و سازمان تاثیر مطلوبی بگذارند. با توجه به بحث فوق این پژوهش در صدد مطالعه ی رابطه ی بین مولفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان می باشد.
بیان مسئله:
مدیران اثر بخش، منابع کمیاب سازمان می باشند، سازمان های موفق برای استخدام و ابقای آنها با هم رقابت می کنند. در برنامه های پرورش مدیران و جانشین پروری، همواره به دنبال شناسایی مجموعه ویژگی هایی هستند که مدیران موفق را از ناموفق متمایز سازند. برای نیل به این هدف، روانشناسی در مرکز ثقل توجه سازمان ها قرار گرفته است. مطالعه ی بُعد روان شناختی در سازمان دامنه ی
وسیعی از ویژگی های افراد را شامل می شود، از جمله ادراک، یادگیری، نگرش، انگیزش، ارزش ها، شخصیت و هوش
هوش توانایی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط است (وکسلر،1958). در طی زمان انواعی از هوش و تاثیر متفاوت آن بر رفتار شناسایی شده است و افراد از نظر نوع هوش، میزان آن و هم چنین توانایی بهره برداری از آن متفاوت هستند. انواع هوش به ترتیب عبارت هستند از هوش فیزیکی ، هوش عقلانی، هوش هیجانی و در نهایت هوش معنوی. هوش هیجانی که مورد بررسی در این پژوهش است عبارت است از توانایی کنترل و اداره ی احساسات، هیجانات خود و دیگران (سالووی،مایر،1990). به عبارت دیگر، تنظیم هیجانات و عواطف به گونه ای که رفتار را به سمت ارتباط اثر بخش با دیگران، سازگاری با محیط و نیل به هدف ها هدایت نماید.
در حال حاضر، هوش هیجانی و تاثیر آن بر رفتار و عملکرد مورد توجه سازمان ها است. توجه و تمرکز به هوش هیجانی در سازمان، به ماهیت شغل مدیر مربوط می شود. مدیریت را انجام دادن کار به وسیله دیگران تعریف کرده اند. مدیران تصمیم می گیرند، منابع را تخصیص می دهند و بر رفتار اعضا تاثیر می گذارند، آنها نه تنها وظایف را تعیین
می کنند بلکه چگونگی انجام دادن آن را نیز مشخص می کنند. در واقع مدیران در شبکه ای از روابط متقابل، یا به عبارت دیگر، روابط اجتماعی عمل می کنند. بنابراین موفقیت هر سازمانی در گرو رفتار و تعامل اثر بخش مدیران با کارکنان می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد سرمایه گذاری روی هوش هیجانی مدیران بر عملکرد کارکنان سازمان اثر می گذارد به طوری که هوش هیجانی می تواند یک ابزار کلیدی و استراتژیکی برای مدیران در انجام وظایف سازمانی آنها باشد تا از طریق آن بتوانند سازمانی با ویژگی های جدید خلق کنند(پراتی،2009).
یافته های پژوهش نشان می دهد سازمان ها با شرایط نسبتاً برابر، دارای نتایج و ره آوردهای متفاوتی هستند. این موضوع توجه پژوهشگران را به فرایند های درونی سازمان جلب کرده است(بارنی،1991)؛ لذا عملکرد کارکنان و مدیریت آن، به عنوان یکی از وظایف مهم مدیران مورد توجه قرار گرفت. عملکرد عبارت است از به نتیجه رسانیدن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده ی نیروی انسانی گذاشته شده است (رابینز، 1376). عملکرد اثر بخش تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. عوامل موثر بر عملکرد دو دسته هستند، عوامل شخصی و سازمانی، این عوامل در راستای تحقق اهداف سازمان و موفقیت کارکنان باید مورد توجه سازمان ها قرار گیرد تا هم موجب موفقیت سازمان و هم موجب رضایت و موفقیت کارکنان گردد (عروتی پاک، 1387). یکی از عوامل مهم در بعد شخصی انگیزش اعضا است. اگر افراد برانگیخته باشند، می توانند عملکرد اثربخش داشته و در کار خود خلاق و نوآور باشند.
با توجه به بافت نظام آموزشی که ماهیت انسانی- اجتماعی دارد، لذا تعامل بین اعضا و فرا خواندن آنها به کار اثر بخش اهمیت ویژه ای می یابد. مدیران این سازمان ها باید همانند سایر مدیران و حتی بیش از آنها دارای توانایی رهبری باشند و در افراد انگیزه ی لازم را برای انجام دادن کار اثربخش ایجاد کنند، لذا با توانایی کنترل هیجانات و اداره ی خود و دیگران می توانند یک حلقه ی ارتباطی قوی با کارکنان برای نیل به عملکرد بهتر را به وجود بیاورند. لذا این پژوهش به مطالعه ی رابطه ی بین مولفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان می پردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
سازمان ها برای بقا و برتری، نیازمند برقراری ارتباط در درون و بیرون سازمان هستند. این ارتباط برای اطلاع از محیط و کسب منابع ضروری است، لذا سازمان ها و مدیران آن همواره در جستجوی راه هایی برای تعامل اثر بخش هستند. یکی از این راه ها توانایی به کارگیری هوش هیجانی است. برخورداری از هوش هیجانی و پرورش آن در افراد این امکان را می دهد که بتوانند احساسات و هیجانات خود را کنترل و اداره کنند، هیجانات دیگران را شناسایی کنند و در نهایت بتوانند رفتار و تعامل اثر بخش با افراد داشته باشند. بر این اساس هوش هیجانی را هوش اجتماعی نیز می نامند.
علی رغم اهمیت هوش هیجانی، اغلب مدیران برای انجام دادن کارها از مغزشان یا به عبارت دیگر، از هوش عقلانی استفاده می کنند تا از قلبشان، نگرانی آنها این است که همدلی و دلسوزی با کارکنان و ارباب رجوع، آنها را از نیل به هدف های سازمان دور می کند. در حالی که یافته های پژوهش نشان می دهد برخورداری و به کارگیری از هوش عقلانی صرفاً بیست درصد موفقیت را به همراه دارد، در حالی که استفاده از هوش هیجانی هشتاد درصد موفقیت آنها را به ارمغان می آورد. هم چنین یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی می تواند عملکرد برتر سازمانی را تضمین کند. در ارزیابی عملکرد تعیین درجه ی لیاقت و کفایت کارکنان، از لحاظ انجام وظایف محوله و قبول مسئولیت ها در سازمان به طور سیستماتیک انجام می پذیرد تا از طریق آگاهی از ضعف و قوت منابع انسانی اقدامات لازم برای بهسازی و بالندگی نیروی انسانی در جهت دست یابی به اهداف سازمانی انجام پذیرد و بقای سازمان منوط به عملکرد مثبت در جهت تحقق اهداف می باشد.
مدیران در طول تاریخ برای اداره ی سازمان ها از مدل های مختلفی استفاده کردند، از جمله مدل های مکانیکی و ارگانیکی. این مدل ها محدودیت هایی دارند که کاربرد آن را در محیط های آموزشی که مستلزم ارتباط اثر بخش با کارکنان برای ایجاد انگیزه به کار رفته است را توام با چالش هایی می کند. لذا با توجه به بافت نظام آموزشی از جمله دانشگاه ها استفاده از مدل های اجتماعی و دوری از مدل های مکانیکی و ارگانیکی ضروری به نظر می رسد. دانشگاه ها سیستم های انسانی- اجتماعی هستند، لذا تعامل و ارتباط اثر بخش در آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روسای دانشگاه ها چنانچه از توانایی هوش هیجانی برخوردار باشند می توانند اعضای سازمان را به انجام دادن عملکرد اثر بخش هدایت کنند. موضوع در خور توجه در هوش هیجانی، آموزش پذیری آن است. اهمیت این موضوع ناشی از این مساله است که اگر هوش هیجانی مدیران اثر مثبتی بر عملکرد کارکنان داشته باشد، می توان این توانایی را به افراد آموزش داد و به این ترتیب بر میزان این منبع کمیاب- مدیران اثر بخش- افزود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تقریباً 70 سال از زمان مطرحشدن بحث هزینه کیفیت میگذرد علت اصلی مطرحشدن این دیدگاه به مسئله کیفیت را میتوان در آغاز انقلاب صنعتی و ایجاد انفکاک بین واحد های مختلف سازمانی جستوجو نمود. با پیشرفت صنایع و پیچیده شدن محصولات تولیدی بهتدریج گرایش به تخصصی شدن در صنایع افزایش یافت و این امر باعث شد در داخل کارخانهها تمایل به جدا کردن کارها و واحدهای سازمانی ایجاد شود و به دنبال آن واحدهایی نظیر کیفیت و تولید ایجاد شد؛ که حاصل انفکاک بین فعالیت های مربوط به کیفیت و تولید بود. به تدریج مضرات این دیدگاه خود را نمایان ساخت؛ یکی از مضرات این دیدگاه این بود که تولید به علت آنکه هسته اصلیِ درآمدزایی سازمان بود مورد توجه مدیران ارشد قرار میگرفت و تأثیرات اقتصادی مربوط به حجم و مقدار تولید تقریباً معین بود؛ ولی دراینبین نقش و تأثیر اقتصادی واحدهای پشتیبان تولید نظیر کیفیت پنهان میماند. این امر سبب شد تا متخصصان کیفیت به فکر ایجاد زبان
مشترک با مدیران ارشد، یعنی زبانی مبنی بر مفاهیم پولی و مالی، بیافتند. حاصل این تفکر ایجاد مفاهیم هزینه کیفیت و درآمد کیفیت که در مجموع با عنوان اقتصاد کیفیت شناخته میشوند، میباشد[1-3].
بحث هزینه کیفیت پس از مطرحشدن با اقبال متخصصان کیفیت روبرو شد؛ و مدلهای متنوع هزینه کیفیت برای صنایع مختلف تولیدی و حتی خدماتی ارائه شد و مورد استفاده قرار گرفت. پس از مطرحشدن بحث هزینه کیفیت در مجامع کیفیتی این مبحث بهتدریج وارد استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت شد و بهعنوان یک الزام سیستم مدیریت کیفیت مطرح گردید[1].
مدل هزینه کیفیت و مواردی که در یک مدل جای میگیرند بهتدریج رشد کرده و کامل شدهاند. هزینههای پنهان کیفیت نیز بهتدریج کشف شده و در مدلها جای گرفتند. روش های اندازهگیری هزینههای کیفیت نیز بهتدریج تنوع یافته و روش های برآورد متفاوتی برای هزینههای کیفیت و هزینههای پنهان کیفیت گسترش یافتهاند.
همچنین انواع روش های ثبت و ضبط و جمع آوری و یافتن دادههای لازم برای این مدلها نیز گسترش پیدا کردهاند و نیز برخی نرمافزارها به شکل موردی برای این کار طراحی شدهاند بااینوجود نرمافزار جامع، کامل و فراگیری برای جمع آوری و تحلیل این هزینهها تا کنون ارائه نشده است[4].
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
در رقابتهای جهانی موجود در عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشتری ، در دسترس وی قرار داد. خواست مشتری بر كیفیت بالا و خدمت رسانی سریع، موجب افزایش فشارهایی شده است كه قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شركتها بیش از این نمی توانند به تنهایی از عهده تمامی كارها برآیند. در بازار رقابتی موجود، بنگاههای اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی ، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافتهاند. علت این امر در واقع دست یابی به مزیت یا مزایای رقابتی با هدف كسب سهم بیشتری از بازار است. بر این اساس، فعالیتهای نظیر برنامه ریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه ریزی محصول، خدمت نگهداری كالا، كنترل موجودی، توزیع ، تحویل و خدمت به مشتری كه قبلا همگی در سطح شركت انجام می شده اینك به سطح زنجیره ی تامین انتقال پیدا كرده است. مسئله كلیدی در یک زنجیره تامین، مدیریت و كنترل هماهنگ تمامی این فعالیتها است. مدیریت زنجیره تامین ( SCM ) پدیدهای است كه این كار را به طریقی انجام می دهدكه مشتریان بتوانندخدمت قابل اطمینان وسریع را با محصولات باكیفیت درحداقل هزینه دریافت کنند.
در حالت كلی زنجیره تامین از دو یا چند سازمان تشكیل مىشود كه رسماً از یكدیگر جدا هستند و به وسیله جریانهای مواد، اطلاعات و جریانهاى مالی به یكدیگر مربوط می شوند. این سازمانها می توانند بنگاههایی باشند كه مواد اولیه، قطعات، محصول نهایی و یا خدماتی چون توزیع، انبارش، عمده فروشی و خرده فروشی تولید می كنند. حتی خود مصرف كننده نهایی را نیز می توان یكی از این سازمانها در نظر گرفت.
برای رسیدن به اهداف زنجیره ی تامین ، سازمان ها و شرکت ها باید در زنجیره ی تامین خود به خلق ارزش بپردازند. ارزش از دید
مشتری دارای مفاهیم گسترده ای است که ممکن است در هر محصول متفاوت باشد.
در دهه 60 و 70 میلادی ، سازمان ها جهت افزایش توان رقابتی خود تلاش می کردند تا با استاندارد سازی و بهبود فرایند داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ ،پیش نیاز دست یابی به خواسته های بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشتری است. لذا سازمان ها تمام تلاش خود را برافزایش کارایی معطوف می کردند.
در دهه ی 80 میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان ، سازمان ها به طور فزاینده ای به افزایش انعطاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیاز های مشتریان علاقه مند شدند. در دهه ی90 میلادی ، به همراه بهبود در فرایند های تولید و به کارگیری الگوهای مهندسی مجدد ،مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف پذیری در توانایی شرکت کافی نیست ، بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشی ، رویکرد های زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سال های اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین ، بسیاری از فعالیت های اساسی مدیریت زنجیره با روش های جدید در حال انجام است.
شیوه ی نگارش به این ترتیب بوده که ابتدا مفاهیم مرتبط با زنجیره ی تامین و ارزش به طور کامل توضیح داده شده و سپس به بیان استراتژی های زنجیره ی تامین پرداخته شد. سپس راه های مدیریت هزینه (که از مهم ترین راه های خلق ارزش در زنجیره ی تامین است) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ابتدا منابع هزینه در زنجیره ی تامین شناسایی شده و سپس روش های مدریت هزینه و کاهش هزینه در زنجیره ی تامین مورد بحث قرار گرفت و در ادامه اهمیت ارزیابی مدیریت زنجیره ی تامین و خلاصه چند روش برای ارزیابی آن مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین در هر جا که نیاز بوده، مناسب با موضوع ، تجربیات شرکت های مختلف و دلایل موفقیت آن ها مورد بررسی قرار گرفتند.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
از آنجاییکه فروش کالا به عنوان شریان اصلی هر سازمان محسوب می شود. بنابراین بهبود کارایی در عملکرد کاری فروشندگان و افزایش سطح رضایتمندی آنها کمک بسزایی در افزایش سطج تحقق اهداف تعیین شده فروش سازمان مینماید. . بیشتر مسایل حوزه تخصیص مسیر مناسب و بهینه میتوانند به صورت مساله مسیریابی وسیله نقلیه[1] (VRP) درنظر گرفته شوند که تعمیم مساله فروشنده دوره گرد[2] است و یکی از مسایل مهم در محدوده مسایل بهینه سازی ترکیبی است که روشهای مکاشفهای زیادی برای حل آن ایجاد شده است.
مساله مسیریابی وسیلهء نقلیه، شامل تعدادی مشتری است که هر یک به میزان خاصی کالا نیاز دارند که باید به آنها تحویل گردد. هدف،
تعیین مجموعه ای از مسیرها (یا تورها) است که کمترین مجموع هزینه را دارا بوده، در انبار آغاز شده و در آن پایان یابند، هر مشتری دقیقا یکبار و توسط یک فروشنده بازدید شود و کل تقاضای گرههای هر مسیر از ظرفیت وسیله تجاوز نکند.که در این پژوهش فروشنده نقش وسیله نقلیه را در مدل VRP بازی می کند.
از آنجا که VRP یک مساله بهینه سازی ترکیبی است و حل آن با روش های دقیق به زمان نمایی نیاز دارد، روش های مکاشفهای زیادی برای حل آن به کاررفته است. در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک(GA) و مورچگان(ACO) برای حل VRP استفاده شده است.
سیاست های اجرایی در این پایان نامه عبارت است از :
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
یکی از حوزههایی که سهم قابل توجهی در مصرف انرژی و به تبع آن پیامدهای زیست محیطی ناشی از مصرف سوخت را داراست، بخش حمل و نقل است که در سال ۱۳۸۵ سهمی در حدود ۲۶ درصد از مصرف انرژی و 3/49 درصد از مصرف فرآوردههای نفتی کشور را به خودش اختصاص داده است. قطعا مصرف بهینه انرژی در این بخش که وابسته به زیر ساختها و همچنین ناوگان حمل و نقل کشور است، تاثیر قابل توجهی در جلوگیری از تضییع سرمایههای ملی خواهد داشت.
نظر به جایگاه ویژه ایران در حوزه انرژی در خاورمیانه و جهان و همچنین اهمیت استراتژیکی منابع هیدروکربنی، مدیریت صحیح این منابع در فرایند تولید تا مصرف در کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. رشد روز افزون ناوگان جادهایی موجب گردیده است که بخش قابل توجهی از انرژی کشور در بخش حمل و نقل مصرف گردد و به تبع آن انتشار گازهای گلخانهایی و آلاینده نیز معضل مهمی را ایجاد نماید. اساساً مصرف انرژی کشور درکلیه بخشهای مصرف کننده و از جمله بخش حمل و نقل از الگوی مناسبی برخوردار نبوده و اصلاح الگوی مصرف انرژی درکلیه بخشها ضرورتی انکار ناپذیر است.
به منظور اصلاح این الگو در بخش حمل و نقل، لازم است تا عوامل تأثیر گذار بر مصرف، مانند ساختار ناوگان حمل و نقل شخصی و عمومی و میزان ارتقای فناوری مصرف سوخت آن ها، میزان اقبال مردم در استفاده از وسایل نقلیه عمومی و ترکیب سبد سوخت نه فقط به طور کیفی بلکه با ارائه آمار و اطلاعات کمّی مورد بررسی قرار گیرد و کلیه راهکارها از جمله اصلاح زیرساختهای حمل و نقل، ارتقای صنعت خودرو، کاهش سفرهای غیر ضروری با حداکثر بهره گیری از ارتباطات الکترونیکی و بهبود امکانات شهری و اصلاح ساختارها و قوانین در این زمینه، پس از شناسایی و ارزیابی دقیق به مرحله اجرا درآید [1] .
برنامه ریزی حمل و نقل به بررسی تقاضا برای ترافیک و میزان رشد ترفیک میپردازد تا با بهره گرفتن از آن در مورد راهبرد امکانات حمل
و نقل موجود یا امکانات جدید مانند شبکه راهها، ریل، فرودگاهها و غیره تصمیم گیری شود. هدف نهایی از برنامه ریزی حمل و نقل دستیابی به سطح سرویس بالاتر، بهبود ایمنی، صرفهجویی در مصرف انرژی، رشد اقتصادی و افزایش دسترسی میباشد.
حمل و نقل به معنای جامع آن شامل مدیریت، زیربنا و روبنا ناوگان از نیازهای اساسی جوامع امروزی است بطوری که در هر کشور برای اعتلای توان اقتصادی، فرهنگی، امنیتی وسیاسی داشتن شبکه حمل و نقلی گسترده و قابل اطمینان از نیازهای اولیه محسوب میگردد. حتی برخی بر این باور هستند که حمل و نقل از ابزارهای ابتدایی توسعه میباشد. در گذشته به دلیل اینکه حمل و نقل یک نیاز ثانویه برای تحقق نیازهای اولیهای همچون تجارت، مسافرت، اشتغال و غیره به حساب میآمد، به نحو شایستهای بدان پرداخته نمیشد. لیکن رشد و توسعه اقتصاد جهانی، تلاش کشورها برای استفاده بهینه از توانمندیها و فرصتهای در اختیار، و فشرده شدن رقابت در عرصههای جهانی موجب گشت تا حمل و نقل بواسطه نقش مستقیمی که درکاهش هزینههای تمام شده تولید و دسترسی به بازار ودر نهایت افزایش توان رقابت در عرصه تجارت بین الملل مخصوصاً برای کشورهایی که حجم تجارت خارجی صادرات و واردات آن ها بالا میباشد، از جایگاه رفیعی در مدیریت، برنامه ریزی و سرمایه گذاری و حتی تحقیقات برخوردار گردد. تاثیر چنین ویژگی سبب گشته تا نگرشهای گذشته نسبت به حمل و نقل تغییر یابد و به حمل ونقل به عنوان یک بخش اقتصادی- خدماتی مهم نگریسته شود [2].
در ادبیات اولین بار شخصی به نام هیچکوک[1] [3] در مقالهای مسأله حمل ونقل را مورد بهینه بررسی قرار داد. پس از آن افرادی چون کوپمنز[2] در مقالهای با عنوان « بهینهسازی استفاده از شبکه های حمل و نقل» و کنتاروویچ[3] [4] که مقالهایی تحت عنوان « متدهای ریاضی سازماندهی و برنامه ریزی محصولات» را انجام داد، به بررسی موضوع حمل و نقل پرداخته و روشهای ریاضی را مورد استفاده قرار دادند. همچنین برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ دانتزیگ[4] از روش سیمپلکس بر اساس اصول برنامه ریزی خطی برای بدست آوردن جواب در مسائل حمل و نقل استفاده نمود. در سالهای اخیر نیز افراد زیادی به بررسی مسأله حمل و نقل پرداخته و الگوریتمهای ریاضی متعددی برای حل اینگونه مسائل ارائه شده است.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است